نام رمان:زود گذشت
نويسنده: فاطمه رنجبر
ژانر: عاشقانه، طنز، اجتماعي
دانلود رمان طنززود گذشت از فاطمه رنجبر به صورت pdf, اندروید لینک مستقیم رایگان خلاصه:
چشمام رو بستم، به گذشته رفتم گذشته اي که پر بود از روزهاي تلخ و شيرين،پر بود از خاطراتي که من رو از نو ساخت.پخته، پير، از پا افتاده، انقدر پير که دوست دارم فقط مرور کنم روزهايي رو که گذروندم. مثل پيرزني که همه رو دورش جمع مي کنه و قصه رو شروع مي کنه يکي بود يکي نبود…
خیلی باید بگذره ، عشقت از دلم بره
دروغ بود همش ، انگار همه بازی بود
تو می ریختی اشک ، دیدم واست عادی بود
قلبِ من شکست ، انگار که یه خواب بودی
زود گذشت و رفت
پشت سرش دویدم قدماش بلند بود، سخت می شد بهش رسید.
انگار با یه شکارچی طرف بود، انقدر تند می رفت که نفسم بند اومد, کمی ایستادم و نفس گرفتم.
دوباره راه افتادم ،مجبور شدم بلند صداش کنم یکم دیرتر اقدام می کردم می رفت تو در رو می بست.
_ آقای کریمی، لطفا یه لحظه، میشه چند لحظه وقت تون رو بگیرم؟
بهش نزدیک شدم به اخم هاش توجهی نکردم، حتی به چشم هایی که شباهت زیادی به محمد داشت. چند قدم بهش نزدیک تر شدم. تو موهای پر پشت و سیاهش می شد تارهای سفید رو دید انقدر زیاد بود که به چشم میومد. تو صورت کشیده اش چین و چروک هم دیده می شد.ولی میون این چین و چروک ها و موهای سفید جذابیت و زیبایی اش رو از دست نداده بود.
عصبی سمتم برگشت و کلافه بود.
کریمی: نه خانم نمی شه، باز که پیداتون شد ، بس نبود اومدی تو زندگی پسرم روزگارش رو سیاه کردی!؟
برگرد برو دنبال زندگیت، نذار دوباره پسرم هوایی بشه ،برو خواهش می کنم دست از سرمون بردار برو دیگه این اطراف نبینمت.
عصبی قدمی دیگه بهش نزدیک شدم .
_ این پسر شما بود که همش دنبالم بود، حالا کجاست نامرد؟چرا خودش رو گم و گور کرده!؟ چرا باهام اینجوری برخورد می کنین؟
موندم ازم چی دیدین که پاتون رو کردین تو یه کفش و کوتاه نمیاین لااقل بگین تا بدونم و گورم رو گم کنم.خودتون عاشق نشدید؟ مگه گناه کردیم ما؟
کریمی پوف کلافه ای کشید دستش رو تو موهاش فرو برد.
کریمی: بس کن، فکر کردی این به قول شما عشق آخر و عاقبت داره؟ جفتتون بچه این نمی فهمین من دارم بهتون کمک می کنم.
اینا زودگذره بچه بازی ایه که همه تو این دوران می گذرونن، شما هم گذروندین، دیگه هر کی بره رد کار خودش، از نظر من همه چی تمام شده ست.
عصبی لبم رو جوییدم و دستم مشت شد.
_ به همین آسونی!؟ نه خانی اومده نه خانی رفته ها؟
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
فاطمه عزیز، قلم شما واقعا فوق العاده هست و من این رو وقتی برای اولین بار یکی از رمان هاتون رو خوندم فهمیدم. این رمان واقعا عالیه
چی میبینم؟ یک رمان دیگه با قلم محشر خانم فاطمه رنجبر😍😍 عالیه رمان های شما امیدوارم به موفقیت های بالاتری دست پیدا کنید
قبلا هم گفتم، قلم و رمان های خانم فاطمه رنجبر رو از دست ندید👌