دانلود رمان لانه ی ویرانی نویسنده:بهارگل ژانر: عاشقانه، اجتماعی، معمایی تعداد صفحات: ۱۱۶۷ خلاصه: ۲۵ سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد. تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد، ولی آخرش به اسم تو ختم شد. و من نمی دونستم بازی روزگار چه قدر ناعادلانه عمل می کنه. اول این بازی از یک وصیت شروع شد، وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک آدم دیگه با یک هویت دیگه بشه!
یادم نمیاد دقیقا چند شنبه بود که سرنوشت منو واسه بازی انتخاب کرد! فقط می دونم یه دختر چهارده ساله روستایی بودم که بی خبر از همه جا مثه هر روز صبح از خواب بیدار شدم. مثه هر روز با خواهرم بحث کردم و بازم مثه هر روز اخم و تنبیه مامان رو به جون خریدم. ولی اون روز با هر روز فرق داشت اون روز شروع داستان من بود…
هندز فری رو از تو گوشام در آوردم. صدای داد و فریاد جواد و بابا فک کنم تا ده کوچه اونور ترم می رفت. دیگه تو این خانواده داشتم جون به لب می شدم، همه چی شده بود پول. همه چی شده بود طلبکارای بابا، همه جا شده بود دعوا و فحش و فحش کاری. این بارم مثل همیشه یکی از دعواهای بین جواد و بابا بود سر نمی دونم چند هزار پول. دیگه واسم عادی شده بود، تنها دل خوشیم مامان بود و رامین، بقیه ی داداشام که همه مثل بابا شده بودن که تموم زندگیشون خلاصه شده بود تو پول…
این رمان درباره دختریست که پیله ای از انزوا رو به سختی به دور خودش تنیده. تا هیچ شخصی نتونه وارد خلوت و تنهایی هاش بشه. تا از ورود هر مسافری به زندگیش جلوگیری کنه. هر مسافری که یه بار دیگه باعث عروسک خیمه شب بازی شدن احساسش بشه. تا راحتتر بتونه خاطرات شیرین مردی رو که با بی رحمی به اون بدترین خیانت ممکن رو کرد مرور کنه. روز به روز این پیله تنهایی رو مستحکم تر می کنه تا بار دیگه غرورش خرد و تکه تکه نشه. این دختر غروری داره به وسعت دریا، این دختر مغرور می بخشه، مهربونی می کنه، عشق می ورزه، اما همه ی خوبی هاش رو پشت غرورش پنهان می کنه…
کنعان درگیر در مشکلات خانوادگی و مالی، اسیر گذشته و خاطره ی زخمی که به روحش آسیب رسونده، در اوج مشکلات هجوم آورده به زندگی حالش، فرصتی برای گریز از موقعیت خسته کننده ی زندگیش پیدا می کنه. اما هر فرصتی فرصت مناسب نیست و هر راه گریزی، راه گریز یا شاید هم… این رمان داستان زندگی سه پسره، سه برادر که زندگیشون به وجود هم گره خورده و البته شخص آشنای غریبی که منبع اصلی مشکلات این سه برادره.
نازنین سرمدی تکدختر ارتشبد بابک سرمدیه. از اول، زندگیش تعریفی نداشته. دخالتهای بیجای برادر بزرگترش و تیکههایی که از پدرش میشنیده، زندگی رو براش زهر کرده بود. تا اینکه ناخواسته توی زمان سفر میکنه و مجبور به ازدواج با شاهزاده ایلام، ریموش میشه. غافل از اینکه هیچ چیز اونطور که دیده و شنیده میشه نیست.
دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج برای کامپیوتر و اندروید
دانلود رمان ترنج و عطر بهار نارنج نویسنده: سما جم ژانر: عاشقانه، اجتماعی تعداد صفحات: ۲۸۲ خلاصه: داستان دختری است که در کودکی، با دریافت تصویری بر پردهی سفید ذهنش، بزرگسالی مخدوشی برایش رقم خورده. او عزم آن دارد که با مهربانترین همراه و همنوازش، خوشترین لحظات را بر اریکهی خیالش ثبت کند. و آن که واقعیت این همراهی را به ته خط میرساند، همان اوست که…
رمان کوتاه پاییز مرگ، مقدمه ای بر رمان روباه ماده و همچنین روایتِ کوتاهِ دیگری از این رمان است. شایان ذکر است علت اینکه این رمان روایتِ کوتاهِ دیگری از رمان روباه ماده است، به این خاطر است که این رمان قبل از رمان اصلی نوشته شده. و پس از آن دستخوش تغییرات بزرگی در تمام زوایای رمان شده است، اما داستان محفوظ است. در این رمان کوتاه، در دو فصل مجزا سعی شده است که بعضی از نکات کلیدی رمان در دو موضوع کاملا متفاوت، به صورت تفهیمی برای مخاطب، روابط پیچیده ی نُه شخصیت اصلی داستان روشن شود…
نام نويسنده: بهار راجي ژانر: عاشقانه مقدمه: همان شب که هيچ ستارهاي در آسمان نبود… فهميدم که دوستت دارم! من دنيايم را با رنگ زيباي چشمانت زيبا کردم زيبايم کجايي؟! خلاصه: دختري که احساس ميکند همه چيز دارد و هيچ چيز کم ندارد؛ بعد از سالها ميفهمد که چندان هم کامل نبوده! پس به دنبال »او« ميرود؛ اويي که تمام زندگيش است. آيا دختر داستان ما به زندگيش( او) مي رسد و …؟
دانلود رمان سخت چون فولاد بهار دختری که در کودکی زندگی خوبی داشته، با مرگ پدر، سرنوشت، روی سخت خودش رو به اون نشون می ده. بهار برای حمایت از خانواده آن چنان در روزمرگی ها و مشکلات غرق می شه که یادش می ره
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
Fateme chaسلام عزیزم. بله کاملا این داستان از روی یک واقیعته!...
Hadisرمانش واقعا خوب بود اما آخرش کرک و پرم ریخت نویسنده عزیز لطفا بگو این واقعی بود...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.