خلاصه: این داستان جلد دوم شکاف رو روایت میکنه و رازهایی که برملا نشده بود و برملا میکنه
مشکلات زیادی سر راه شخصیت هامون قرار داره اما باید دید اونادبا این مشکلات چیکار میکنن
مقدمه:
هیچوقت به تهش فکر نکن
چون ممکنه برسی به غم
ته زندگی به این قشنگی ، میرسی به مرگ
ته زندگی یه روز خوب ممکنه برسی
به یه شب پر از فکر و خیال
ته یه خاطره ی قشنگ
ممکنه برسی به یک یادش بخیر
از حس و حال الآنت لذت ببر
در لحظه زندگی کن
به تهش فکر نکن
قسمتی از متن رمان: با سیلی محکمی که به گوشش میخورد روی زمین می افتد و با نفرت به مردی نگاه میکند که بهترین سالهای عمرش را حرام کرده بود.
عماد در حالی که از شدت خشم نفس نفس میزد به آشوبی که وسط پذیرایی افتاده بود و با چشم هایی که سیاهی اش ترسناک و نفرت درونش وحشتناک بود نگاه کرد.
سینه اش از شدت خشم بالا و پایین میشد و دست هایش مشت بود. دست آشوب آرام روی گونه اش نشست و تنها نگاهش کرد. دلش به حال خودش میسوخت. مهم ترین سالهای عمرش را صرف چه کسی کرده بود ؟ کسی که بعد از کار ناجوانمردانه اش حتی ذره ای پشیمانی در چشم هایش نبود.
اهالی عمارت جمع شده بودند و به مشاجره ی زن و مردی نگاه میکردند که سالها حتی با هم بلند حرف نزده بودند چه برسد به سیلی که آشوب از عماد خورده بود.
آشوب بزاقش را جمع کرد و جلوی پای عماد انداخت
عماد وحشی شد و درست مثل همان شیرهایی که برای محافظت از مرزشان میغرند عربده زد:
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
من جلد اولشرو هم خوندم، واقعا هر دو جلد فوق العاده هست
خلاصه خوب کوتاه و جذاب انتخاب کردی افرین به تو عزیزم، مقدمش هم خیلی قشنگ نوشته شده و خوشم اومده، خوش حال میشم خود رمان هم همینقدر خوب شده باشه.
همانند جلد اول شاهکار کرده بودی رقیه عزیزم. موفق باشی دوست مو ❤❤