دانلود داستان اسرار واژگون از آرا(هستی همتی) به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه: ظاهر و باطن، دو چیز مجزا و در آن واحد، وابسته به یکدیگرند. باطن، نهانِ آن چیزی ست که در ظاهر میبینیم و گاه نگاهی عمیق به ظاهر، آدمی را به عمق باطن ماجرا میکشاند. اما، جایی خواهد بود که ظاهر، باطن حقیقت را نقض کند و تکه پازلهای معما، با حقیقتی که دیده میشود جور در نیایند. آن گاه گیجی و سردرگمی اوج میگیرند و تمام معما، خودش زادهی معمای دیگری میشود.
ابروهایش درهم رفتند و با حالت بدی صورتش مچاله شد. سیب گلویش از زور بغض بالا و پایین جهید و بدتر از قبل به سمت چپ متمایل شد که چیزی توجهم را جلب کرد، آنقدر خودش را کج کرده بود که دندههای سمت راست بدنش، حتی از زیر هودی با آن گشادی، مشخص شده بودند. درست میان شش دنده، یک قسمت بر آمدهی ناسازگار میدیدم. میان پنج دنده، جسمی شکسته و بالا آمده بود. مطلقاً فقط میشد گفت دندهاش شکسته است! منطقی بود، کج نشستنش، سخت نفس کشیدنش، سخت حرف زدنش! هودی گشاد پوشیدنش… .
به نظرم آمد گویا در ذهنم پازلی پدید آمده که تکهای ندارد و آن لحظه، یک تکهاش از جایی پیدا شده بود. او دندهاش شکسته بود و به راحتی میتوانستم دلیلش را حدس بزنم. جهت اطمینان، کتاب آناتومی را زیر و رو کردم بلکه بخش دندهها را بیابم؛ حالت تهوع شدید و مداوم میتوانست یکی از دلایل وارد شدن فشار به دندهها و شکستگیشان باشد! پس برایم، یک خط مشخص نموداری تشکیل شده بود. ناشناس، علاقهای به غذاهای اسمر فود و دریایی نداشت، که حتی نسبت به آنها حساسیت نشان میداد. بنا به اجباری که مشخص نبود چیست، آنها میخورد و آنقدر بالا آورده بود که دندهاش شکسته بود.
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
اگه کسی بخواد نوشته هاش رو تو این سایت به اشتراک بذاره،باید چیکار کنه؟