دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

4.1/5 - (9 امتیاز)

دانلود رمان رویا برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان رویا برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان رویا برای کامپیوتر و اندروید

رمان اجتماعی
خلاصه: من تمام عمر را صرف این کردم که آبروی پدرم را نبرم. که بلند نخندم، که درست بنیشم و لبخندم زیادی باز نشود. من همه‌ی روزهایم را پشت اجاق گاز خانه یا سینک ظرف‌شویی و نهایتا، جارو به دست بودم. دلم اما خوش بود به کارهایی که شاید خیلی‌شان باب میلم نبود. آدم جدیدی پا به زندگی‌ام گذاشت و من فکر کردم که پیش از او، چطور روزها را بدون زیستن حرام کرده‌ام!

پیشنهاد ما
رمان شمّور |نیکتوفیلیا کاربر انجمن نودهشتیا
گذشته تلخ من/slin کاربر انجمن نودهشتیا

برشی از رمان

فقط نگاه عاقل اندر سفیه ای می اندازد و لیوان را روی همان یخچال بیچاره می کوبد و بیرون میرود، اصولا آبرو این خانواده ی سه نفره بند من است، بلند بخندم ابرویشان میرود. لباس های زیادی رنگی بپوشم ابرویشان میرود. توی دانشگاه با پسر جماعت حرف بزنم، ابرویشان میرود. این ها را همیشه بابا صادق میگفت. اما ماهان، تنها پسر دسته گلش، هر کاری کند، جوانی کرده. پسر بودن یعنی تو مجوز هر خطایی را به اسم جوانی داری چون پسری!

برنج را داخل آبکش میریزم و در اخر دم میکنم. قورمه سبری را هم چک میکنم. تقریبا جا افتاده. مشغول درست کردن سالاد میشوم که ماهان باز وارد آشپزخانه میشود. نگاهم به قد بلند و هیکلی که نه لاغر بود نه درشت میماند. از این که همیشه با یک زیرپوش توی خانه بود بدم می آمد اما اصولا بدم امدن های من زیاد مهم نبود!

– غذا حاضره!؟

سمت گاز که میرود. چاقو را سمتش میگیرم:

– حاضر بشه، میز و بچینم صدات میزنم دیگه. ناخونک نزنیا ماهان!

– خب بابا تو هم. من سالاد نمیخوام با ماست میخورم. بکش ببرم اتاقم!

با حرص نگاهش میکنم که صندلی چوبی ی قهوه ای سوخته را عقب میکشد و پشت میز می نشیند:

– چته؟ میگم گشنمه!

– بابا داره قران میخونه. منم میخوام واسه خاله ماهرخ غذا ببرم. اگه میتونی صبرکن با بابا غذا تو بخور!

– چیه هی ر به ر خونه ی این یارویی؟ غداشم دیگه باید تو بدی؟

با اخم نگاهش میکنم:

– زشته ماهان. بنده خدا مگه چقدر میخوره؟

– بحث خوردن نیست. بحث حمالی مفته. بچه هاش دو دستی چسبیدن به کار و زندگیشون که ما مراقبش باشیم؟

سالاد را برمیدارم و بلند میشوم. دستهایم را میشورم. ظرف ابغوره و نمک را برمیدارم و توی سالاد میریزم:

– ما اگه کاری هم میکنیم، واسه خاطر خدا و خودشه.

– برو بابا دلت خوشه. این روزا هیچکس بدون منفعت کاری نکرده.

پیشنهاد نودهشتیا
دانلود رمان کاریزما
دانلود رمان عشق دردناک برای کامپیوتر و اندروید

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان مخمور شب از نسترن اکبریان پارت گذاری آنلاین
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: رویا
  • ژانر: عاشقانه
  • نویسنده: فاطمه خاوریان
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=1160
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • سیما
    2 مارس 2022 | 04:24

    فاطمه خانم منه خواننده همیشه عادت دارم اول خلاصه رمان رو بخونم بعد خود رمان رو مرسی از نوشتن این خلاصه خیلی خوب بوده و من واقعا خوشم اومده مرسی از رمان خوبت.

  • ساتی
    18 مارس 2022 | 15:59

    فاطمه جان، رمان رویا واقعا خواندنی و لذت بخش بود
    موفق باشی دوست من

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.