دانلود رمان ساقی

نام رمان: ساقی

نام نویسنده: زینب عامل

ژانر: عاشقانه

تعداد صفحه: ۲۲۲۸

دانلود رمان ساقی از زینب عامل به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان

خلاصه:

ساقي يه دختر مظلوم كه به‌خاطر كار و نيازي كه به كار داره، ميره توی شركت نامزد دوستش استخدام ميشه و آراز يک مرد وحشي خوي پولدار كه رييس ساقي ميشه و بعد از اينكه نامزدش توی روز عروسي فرار كرد، براي انتقام، سراغ ساقي ميره؛ چون فكر مي‌كنه از طرف نامزدش براي جاسوسي تو شركتش اومده. آراز با خودخواهي آبروي ساقي رو مي‌بره و جار مي‌زنه ساقي دنبالش افتاده! وقتي پدر ساقي اون رو از خونه پرت مي‌كنه بيرون، ساقي كسي رو جز آراز نمي‌شناسه كه بهش پناه بده. داستاني كه از نفرت و كينه شروع ميشه و به عشقي بي‌نظير ختم ميشه…

پیشنهاد ما:

دانلود رمان انتقام شیرین۱ به صورت pdf از سپیده ثنا

برشی از رمان:
_ شوخي‌ در كار نيست. مي‌خوام با دختر صدري ازدواج كنم!
هر چقدر آراز خونسرد بود رضا همانقدر خونسردي‌اش را باخته بود.
با شتاب سر جايش برگشت و مقابل آراز نشست. ناباور از جمله‌ي آراز و در حاليكه به شدت عصبي بود پرسيد:
_ هيچ مي‌فهمي داري چي مي‌گي؟ مي‌خواي داماد اون صدري هفت خط بشي! شوهر نسيم؟ اين ديگه چجور قماريه كه با زندگيت مي‌كني؟
آراز خونسرد و تا حدودي بيخيال ابروهايش را بالا داد!
_ قمار؟ من مي‌خوام با دختر يكي از شركامون ازدواج كنم! كجاي اين قماره دقيقا؟
خودش هم مي‌دانست كه دارد رضا را مي‌پيچاند! البته اينبار بر خلاف پدرش مطمئن بود كه رضا در دامش نمي‌افتد.
هيچ كس آراز را مثل رضا خوب نمي‌شناخت.
همان جمله‌ي خونسردانه آراز كافي بود تا رضا ديووانه شود. نهايت سعي‌اش را مي‌كرد تا صدايش بالا نرود و ساير كاركنان باخبر نشوند.
_ آراز اين بازي كه راه انداختي شوخي بردار نيست. تو حتي يه كلمه تو عمرت با دختر صدري صحبت نكردي. اونوقت مي‌خواي يه عمر باهاش زندگي كني؟
آراز بيخيال جز و ولز كردن هاي رضا نيشخندي زد.
_ خب يه عمر زندگي نمي‌كنم! تا جايي زندگي مي‌كنم كه دلم مي‌خواد!
رضا دندان هايش را روي هم فشرد.
_ به اون دختر بدبخت فكر كردي؟ شايد تو رو نخواد اصلا!
آراز نگاه عاقل اندر سفيه‌اش را سمت رضا دوخت.
_ مگه من اسلحه گذاشتم رو سرش كه بيا و زنم شو! منو نمي‌خواد! اوكي! بگه نه.