ErrorException Message: Argument 2 passed to WP_Translation_Controller::load_file() must be of the type string, null given, called in /home/iiiair/public_html/wp-includes/l10n.php on line 838
https://98iiia.ir/wp-content/plugins/dmca-badge/libraries/sidecar/classes/دانلود رمان من میتوانم
دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

4/5 - (3 امتیاز)
دانلود رمان من میتوانم

دانلود رمان من میتوانم

نام رمان: من می‌توانم

نام نویسنده: sara&zeynab

ژانر: عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحه: ۳۰۰

دانلود رمان اجتماعی من می‌توانم از sara&zeynab به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان

خلاصه: قصه ی رمان ما با بقیه رمانها فرق داره نه دختر پولدار داریم نه دختری پررو و زبون دراز دختر قصه‌ی ما تنها است تنهاتر از آن که فکر کنی مفهوم درستی از عشق نمی‌داند و با چشمانی بسته عاشق می‌شود.

پیشنهاد ما:

دانلود رمان سرپناهی دیگر به صورت PDF از غزل محمدی

قسمتی از رمان:

-ﻫﻮی ﮐﺠﺎﯾﯽ ﺗﺒﺴﻢ ﺧﺎﻧﻢ؟
ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻧﺜﺎرش ﻣﯽ ﮐﻨﻢ و ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮔﻔﺘﻢ:
ﺟﺎ. -ﻫﯿﭻ
-واﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﯽ زرت زرت ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ زﻧﯽ)ﺑﻌﺪ ﮐﻤﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﺮدن ﮔﻔﺖ(آﻫﺎن ﻓﻬﻤﯿﺪم ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﯾﺎر.
و ﺑﻌﺪ ﺧﻨﺪﯾﺪ
و ﺧﺠﺎﻟﺖ زده ﻣﯽ ﮐﺮد. ﺻﻮرﺗﻢ ﮔﻠﮕﻮن ﺷﺪ ﻣﻬﻨﺎز ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮر ﺑﻮد ﺑﺎ ﺣﺮف ﻫﺎش آدم ر
-وای ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﺧﺠﺎﻟﺘﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﺸﻪ!
و دوﺑﺎره ﺧﻨﺪﯾﺪ ﺑﻪ در ﺧﺎﻧﻪ رﻧﮓ و رو رﻓﺘﻪ ام ﻣﯽ رﺳﯿﻢ ﺧﻮب ﺷﺪ اﮔﻪ ﮐﻤﯽ ﻫﻢ دﯾﺮ ﻣﯽ رﺳﯿﺪﯾﻢ اﯾﻦ ﻣﻬﻨﺎز اون ﻗﺪر ﭼﺮت و ﭘﺮت ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ دﯾﮕﻪ
ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﺟﻤﻌﺶ ﮐﺮد.
-ﺑﯿﺎ ﺑﺮﯾﻢ ﺗﻮ .
-ﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰم ﻧﻤﯿﺎم ﺗﻮ ﺑﺮو ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺖ زﻧﮓ ﺑﺰن ﮐﻪ از ﺻﺒﺢ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ داره ﻧﮕﺮان ﺷﺪی . ﺑﻌﺪ از ﺧﺪاﻓﻈﯽ ﺑﺎ ﻣﻬﻨﺎز وارد ﺧﻮﻧﻪ ﺷﺪم ﺑﻪ ﺣﯿﺎط ﮐﻮﭼﮏ و درب و داﻏﻮن ﻧﮕﺎه ﮐﺮدم. اﯾﻨﺠﺎ ﻣﺴﺘﺄﺟﺮ ﺑﻮدم. ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﻧﻪ ﯾﮏ ﭘﯿﺮزن و ﭘﯿﺮﻣﺮد ﻣﻬﺮﺑﻮن ﺑﻮدن ﮐﻪ ﺑﺎ دﯾﺪن وﺿﯿﻌﺘﻢ، اﺗﺎق ﮐﻮﭼﯿﮑﯽ رو ﺑﺎ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﻣﻦ اﺟﺎره دادﻧﺪ. ﺧﺪاروﺷﮑﺮ ﺗﻮ اﯾﻦ ﻣﻮرد ﺷﺎﻧﺲ آوردم.
ﮐﻠﯿﺪ رو ﭼﺮﺧﻮﻧﺪم و وارد ﺧﻮﻧﻪ ی ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺧﻮدم ﺷﺪم. ﯾﻪ اﺗﺎق ﺳﺎده و ﺑﯿﺴﺖ ﻣﺘﺮی ﺑﺎ ﯾﮏ آﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ ﮐﻮﭼﮏ. ﭼﺎدرم رو از ﺳﺮم ﺑﺮ داﺷﺘﻢ و داﺧﻞ ﮐﻤﺪ ﻗﺪﯾﻤﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ از ﺟﺎﻫﺎش ﻫﻢ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮد.

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان خونبها به صورت pdf از عارفه حمزه
  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=129
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • تیلدا
    3 مارس 2022 | 21:26

    خیلی زیبا بود😍😍👍

  • م.م
    6 مارس 2022 | 16:31

    نویسنده جون واقعا اسم رمانت به رمان قشنگت میاد و خیلی خلاصه و مقدمه رمانت به دلم نشسته، امیدوارم که خود رمان هم به این قشنگی باشه.

  • ساتی
    18 مارس 2022 | 18:13

    رمان خفنی بود و کلیشه نبود. خلاصه هم خوب بود. موفق باشی

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
  • زهرااین رمان یکی از بهترین رمان هایی بود خوندم هیچ جا شبیهش پیدا نمیشه...
  • راحلهسلام.فصل دوم کی اماده میشه؟داستان قشنگیه...
  • یارایکی به من بگه لینک دانلود کدوم گوریه؟...
  • آلمارمان جذابیه منتظرش بودم...
  • الیبهترین رمانی بود که خوندم لطفا سریعتر فصل دومشو بزارید...
  • رهاخیلی عالی...
  • مریماسم جلد دومش چیه؟...
  • lvdlعالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ترین رمانی بود که خ...
  • دلیبعد از اینهمه وقت رمان خوندن تازه فهمیدم قلم خوووب یعنی چی فک کنم سخت ترین کار پ...
  • ALBAهنوز نخوندم ولی به نظرم خوبه :)...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.