دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

4.6/5 - (147 امتیاز)
دانلود-رمان-عشق-دردناک-برای-کامپیوتر-و

دانلود رمان عشق دردناک

نام رمان: عشق دردناک

نویسنده: سوشیانس، مریم، مونا، آریانا

ژانر: عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات: ۱۳۷

دانلود رمان عشق دردناک از سوشیانس، مریم، مونا، آریانا به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان

خلاصه:

هندز فری رو از تو گوشام در آوردم.
صدای داد و فریاد جواد و بابا فک کنم تا ده کوچه اونور ترم می رفت.
دیگه تو این خانواده داشتم جون به لب می شدم، همه چی شده بود پول.
همه چی شده بود طلبکارای بابا، همه جا شده بود دعوا و فحش و فحش کاری.
این بارم مثل همیشه یکی از دعواهای بین جواد و بابا بود سر نمی دونم چند هزار پول.
دیگه واسم عادی شده بود، تنها دل خوشیم مامان بود و رامین، بقیه ی داداشام که همه مثل بابا شده بودن که تموم زندگیشون خلاصه شده بود تو پول…

پیشنهاد ما:

دانلود رمان ملکه منزوی به صورت pdf از نازنین آقایی

بخشی از داستان:

وارد اتاق شد ‪ .عصبی بود ‪ .انگار رنگ لباس من مانند پارچه ی قرمزی بود که جلوی یه گاو وحشی گرفته بودن ‪ .پره

‫های بینی اش باز و بسته می شد ‪.

‫کت و سامسونتش رو روی تخت پرت کرد ‪.

‫گره ی کراواتش رو شل کرد و به سمتم خیز برداشت ‪ .واقعا ترسیده بودم ‪…

‫ کوهس‪……‫دستشو جلوی بینی ام آورد ‪ :حرف نزن !!

‫ادامه داد ‪ :تو داری با اعصاب من بازی می کنی ‪ .عوضی چرا می خوای زجرم بدی ‪ …؟

‫ متوجه نمی شم چی میگی ؟‫ که متوجه نمی شی ؟ االن حالیت می کنم ‪….‫به سمت دیوار هلم داد ‪ .نفسم بند اومده بود ‪ .دستاش روی گلوم بود ‪ .کمی که فشار آورد که انگاری شوک عصبی

‫بهش وارد شده بود دستاشو برداشت و ولم کرد ‪ .گلوم می سوخت ‪ .دستامو رو گلوم گذاشتم و مالیدم ‪.

‫ناله ی خفیفی کرد ‪ …تو این لباس مثل مادرم شدی ‪ …توهم مثل اونی ‪ …تو هم ‪….

‫داشت تن صداش می رفت باال ‪ .دیگه فریاد می کشید ‪…

‫در حالی که گلوم می سوخت گفتم ‪ :تو یه دیوونه ای ‪ ….یه دیوونه ی زنجیری ‪….

‫هنوز حرفم تموم نشده بود که مزه ی خون رو تو دهنم حس کردم ‪ .سرم گیج رفت و دیگه هیچی نفهمیدم ‪…

‫وقتی رفت از پله ها باال رفتم و راهی اتاق مشترکمون شدم ‪ .اتاقی بسیار بزرگ و دلباز که یکی از دیوارهاش به رنگ

‫یاسی بود ‪ .پنجره های بلندی داشت و یک تراس بسیار بزرگ که منظره ی باغ رو به خوبی به نمایش می گذاشت ‪.

‫سرویس خواب قهوه ای که شامل یه تخت خواب دو نفره با پاتختی یه کمد بسیار بزرگ ‪ .دراور و میز توالت ‪.

.‫یک نیم ست هم در نزدیکی تراس به چشم می خورد ‪.

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان بی‌صدا فریاد کن به صورت pdf از فاطمه رنجبر
  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=753
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • عطی ایرانی
    16 نوامبر 2020 | 07:11

    سلامم رمانتون میشد خیلی بهتر از اینا باشه ولی فوق العاده غلط املایی یه جاهایی رفتار دختر واقعا خسته کننده بود و تفسیرشبعضی جاها اشکال داشت

  • Zahra
    23 ژوئن 2021 | 09:18

    به نظر من که کاملا خوب و قشنگ نوشتن.. خیلی لذت بردم.. امیدوارم بقیه کارهاتون رو هم بخونم

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.