نام رمان: سالوادور نام نویسنده: Mehrang ژانر: عاشقانه، هیجانی تعداد صفحه: ۱۱۶۰
دانلود رمان عاشقانه سالوادور از mehrang به صورت pdf, اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تلاطم وهمانگیز روزگار، در بازیهای عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، میجنگم! در برابر روزگاری که مهرههایش را بیرحمانه علیهام چید… از سختیهایش جوانه میزنم و از عشق قدرت!
بخشی از کتاب:
نفس عمیقی کشیدم و قدمهای بی رمقم رو از شرکت بیرون گذاشتم. بار دیگه به سمت عقب برگشتم و به ساختمان بلند و بالای پشت سرم نگاه کردم. یک منشی ساده نیاز به چه امتیاز ویژهای داشت که من رو دیده و ندیده رد کرد و گفت صلاحیت کار در شرکتش رو ندارم؟
زیر لب طعنهزنان گفتم:
– خدایا کرمت رو شکر!
به سمت ایستگاه اتوبوس پا تند کردم، تولد مادربزرگ نزدیک بود و من پول اضافی برای کرایهی تاکسی نداشتم. پس اندازهام در حال تمام شدن بود و ولخرجی رو برای خودم منع کرده بودم. کی فکرش رو میکرد یک روز دختر فرهاد ایرانمنش اینطوری قرون به قرون دخل و خرجش رو حساب کنه؟ کسی که حتی معنی پس انداز رو نمیدونست. روی نیمکت رنگ و رو رفتهی ایستگاه نشستم. یادآوری پدر قلبم رو منفجر میکرد!
آخه چطور ممکن بود یه مرد بچهاش رو ول کنه به امون خدا و با یک زن غریبه به دیار غربت بره؟ طوری که هیچ اثری ازش باقی نمونه؟ به بهانهی قرض و قروض شرکتش همه چی رو فروخت و فرار کرد؛ این بود پدری که بیست و دو سال سر سفرش بزرگ شده بودم؟!
گوشهی شالم رو به بازی گرفتم. دلم پر بود! اما باید قوی میموندم؛ به خاطر خودم، به خاطر مامان پری، به خاطر بابا احمد! تنها داراییهام از این دنیا؛ پدربزرگ و مادربزرگ مادریم.
با ایستادن اتوبوس ازعالم تنهاییم بیرون کشیده شدم و سوار اتوبوس بزرگ زرد رنگی شدم که غیر من چندین نفر دیگر رو هم مهمون خودش کرده بود.
دیگه آدمهای این اتوبوس رو هم کم و بیش میشناختم! این مسیر راه همیشگیم شده بود برای رفت و آمد؛ این بود که تقریبا چهرههای آدمها در ذهنم جا خوش کرده بود.
به سمت ته اتوبوس رفتم و روی صندلی همیشگی نشستم، صندلی گوشه کنار پنجره. گرمای تابستون عجیب خفهام میکرد! مثل پتکی بود به سرم که سردرد رو مهمون جون و تنم میکرد! سرم رو به شیشه تکیه دادم و خیره شدم به شهری که در این ساعت از روز در اوج شلوغی خودش بود. آدمها میاومدن و میرفتن؛ ماشینها، اتوبوس ها…
دست بردم به سمت کیف رنگ و رو رفته ی مشکیم و گوشی گرون قیمتم رو بیرون کشیدم؛ تنها یادگار از دوران خوشم! دورانی که کاش زندگیم بساطش رو همون جا پهن میکرد. هندزفری رو وصل کردم، صدای آهنگ رو بیشتر کردم و چشمهام رو بستم. آهنگ بی کلام بود و سوزناک! طوری که دوباره باعث شد تو گذشته غرق بشم… کجا رفت اون آوید خندان؟ دانشجوی پرستاری توی یکی از دانشگاههای غیرانتفاعی بودم؛ اما به لطف این رعد و برقی که درست خورد وسط زندگیم، همه چیز نصفه موند! بابام رفت؛ هیچ چیز برام نموند! بعد از رفتنش تنها و بیکس موندم! تنها کسایی که داشتم پدر و مادر، مادریم بودن؛ ماوا و پناهگاهم شدن، وقتی حتی جایی برای خواب هم نداشتم. بابام همه چیز رو یک روزه نابود کرد! زندگیم، دوستهام، همهی دلبستگیهام.
تنها فایدهای که این خلا ایجاد شده برام داشت، همین بود که روی واقعی خیلی از انسانهای زندگیم رو ببینم. دوستهام و… بهراد!
هجوم اشک رو زیر پلکهام حس میکردم. زود چشمهام رو باز کردم، نه! امکان نداشت گریه کنم، به خاطر کسی که به راحتی ترکم کرد، به راحتی تحقیرم کرد؛ طوری که صدای شکستن خودم، غرورم، دوست داشتنم، همه و همه گوش عالم رو پر کرد!
خسته نباشی گلم …چقدر حرص خوردم از دست جهان ..نمیدونم من همیشه پایان خوش میخوام یجوری شدم دلم گرفت ..امیدوارم جلد دوم اوید حالش خیلی بهتر باشه غصه نخوره
سلام تشکر از رمان قشنگتون بی صبرانه منتظرجلددوم هستیم مطمئنم جهان و اوید و بچشون دوباره کنار هم زندگی میکنن، این وسط باید بهم زمان بدن و همه چی درست میشه
سلام اولین نکته اینکه چطور نگاه وجهان آورد رو بشناسند اما جهان رو نه!نکته دوم باید میگفتین چطور وسایلش رو به خونوادش رسوندن(انگشترهای و..) گزینه بعدی اینکه خسته نباشید بابت قلم زیباتون،منتظرجلد دوم هستم🌹🌹
سلام، رمان واقعا عالی بود، دم نویسنده گرم، قلمش همیشه روان
فقط لطفا بگین جلد دوم کی آماده میشه؟؟ بی صبرانه منتظرم، الان ساعت سه صبح هست که جلد اول رو تموم کردم، یعنی اگه جلد دوم آماده بود همین الان بلافاصله شروع میکردم، نویسنده ی عزیزمارو بیشتر از این چشم به راه نذار
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
سلام خسته نباشید
رمان خیلی خوبی بود ولی قسمت حساسش تموم شد اگر میشه بگید جلد دومش کی میاد ؟
جلد دومش کی میاد؟؟؟
سلام توروخدا جلد دومشم زود بزارین سایت چه جایی تموم شد لعنتی…
سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه جلد دوم فعلا در حال تایپه
سلام جلد دومش كي مياد؟؟؟فروشيه؟؟؟
لطفا میشه بگید جلد دوم کی میاد
سلام جلد دومش كي مياد؟؟؟جلد دومش میشه تو کتابفروشی ها خرید؟؟؟
سلام خسته نباشید
واقعا رمان خیلی خوبی بود
جلد دومش کی تو سایت قرار میگیره ؟؟
امیدوارم زودتر بزارین با تشکر
خسته نباشی گلم …چقدر حرص خوردم از دست جهان ..نمیدونم من همیشه پایان خوش میخوام یجوری شدم دلم گرفت ..امیدوارم جلد دوم اوید حالش خیلی بهتر باشه غصه نخوره
قلم نویسنده خیلی خوب بود ولی جای خیلی حساسی جلد اول رو تموم کرد…
جلد دوم کی میاد؟؟؟
این بدترین حس دنیاست ک تو حساس ترین قسمت ممکن ادامه رمان نباشه لطفا زودتر بزارید جلد دوم و یا اگه جای دیگه ای هست بگید
سلام تشکر از رمان قشنگتون بی صبرانه منتظرجلددوم هستیم مطمئنم جهان و اوید و بچشون دوباره کنار هم زندگی میکنن، این وسط باید بهم زمان بدن و همه چی درست میشه
سلام جای حساس رمان تموم شد . فقط ی مسئله ای که هست اینکه اون انگشتری که توش حک شد سالوادور از ترکیه خرید و بعدم که گم شد چطوری رسید دست جهان ؟
سلام اولین نکته اینکه چطور نگاه وجهان آورد رو بشناسند اما جهان رو نه!نکته دوم باید میگفتین چطور وسایلش رو به خونوادش رسوندن(انگشترهای و..) گزینه بعدی اینکه خسته نباشید بابت قلم زیباتون،منتظرجلد دوم هستم🌹🌹
سلام، رمان واقعا عالی بود، دم نویسنده گرم، قلمش همیشه روان
فقط لطفا بگین جلد دوم کی آماده میشه؟؟ بی صبرانه منتظرم، الان ساعت سه صبح هست که جلد اول رو تموم کردم، یعنی اگه جلد دوم آماده بود همین الان بلافاصله شروع میکردم، نویسنده ی عزیزمارو بیشتر از این چشم به راه نذار
سلام پس جلد دومشو چطوری بدست بیارم هرچقد سرچ میکنم جلد اول باز میشه
توروخدا جلد دوم بگین تا کی مینویسین من دیگ علاقه ی به رمان دیگ ندارم دوسدارم بدونم این چی میشه
خیلی هیجانی و باحال بود
بنظرم خیلی خوبه که رمانا تعداد صفحه هاشون زیاد باشه خیلی دوسدارم جلد دومشو بخونم خیلی منتظرتم لطفا هرچی زودتر بگین کی میاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام جلد دوم کی میاد اسمش چیه
سلام
پس كى جلد دوم مياد كلا يادمون رفت داستان جلد اول حيف كه اين همه طولش دادين پشت هم بود جذابيتش بيشتر ميشود
سلام.جلد دوم این رمان هنوز نیومده؟