نام رمان: حتی اگر نباشی نویسنده:raha1381
موضوع: عاشقانه
دانلود رمان عاشقانه حتی اگر نباشی از raha1381 به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان مقدمه: دلم برای روزایی که بجای اشک رو گونه هام خنده های از ته دل بود تنگ شده، دلم برای شبایی که میتونستم بدون فکر و خیال بخوابم تنگ شده، دلم برای دختری که دلش از سنگ بود، دختری که حاضر نبود دلش رو به کسی بده تنگ شده.
دلم چی شد؟چرا اینجوری شد؟! چرا نمیتونم بدون فک کردن به اون زندگی کنم؟ چرا نمیتونم ازش دل بکنم؟ چرا نمیتونم کسی رو جاش بذارم؟ چرا عاشق کسی شدم که تاحالا ندیدمش؟
چرا ارزوی هر شبم شده وقتی چشامو میبندم که بخوابم تو خواب ببینمش؟چرا تنها ارزوم شده دیدنش؟چرا همش بهونه شو میگیرم؟چرا زندگیم با ای کــاش گفتنا داره میگذره؟چرا خدا چــرا؟
داشتم حاضر میشدم برم مدرسه ساعت ده دقیقه مونده بود به هشت،زنگ اول علوم داشتیم واسه همین دیر میرفتم،از خونه تا مدرسه پنج دقیقه بود.ساعت هشت از خونه بیرون اومدم و رفتم مدرسه،رفتم تو کلاس دیدم خانم عبدالله نژاد نشسته و داره طبق معمول حرف میزنه، همیشه به فکر خانوادش بودم که چطوری اینو تحمل می کنن ؟اخه لامصب ادم انقدرم حرف میزنه؟؟.
–سمانه:رویا
-من:بله
-سمانه:خونتون خیلی دوره؟
-من:واسه چی؟
-سمانه:اخه بعضی وقتا دیر میای؟
-من:نه بابا واس اینکه اینو نبینم دیر میام، خونمون همین کوچه بغلی مدرسه هست.
کلاس هفتم بودم دوستای جدیدی پیدا کرده بودم خیلی باحال بودن یجورایی عاشق مدرسه شده بودم،زنگ دوم مطالعات داشتیم تو خونه خونده بودم خانم اقازاده صدام کرد برم پای تخته گفتم:
سلام، خستهنباشی نویسنده عزیز.
اومممم خوب شروعش قشنگ بود، یه نمه غمانگیز بودا اما بدجور شیرین و دلچسب بود، دوسش داشتم، کم کم که رمان افتاد رو دور تازههههه اون شیرینی و جذابیت اول بیشترشد.
معرکه بود، همینجوری پرقدرت ادامه بده.موفقباشی
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
عزیزم مرسی از رمان خوب و جذابت هم خلاصه خوبی داشته و هم اسم قشنکی واقعا افرین به تو و همچنین قلمی. امیدوارم تو این مسیر همیشه موفق باشی
قلم نویسنده به دل مینشست و من خیلی لذت بردم. موفق باشید
سلام، خستهنباشی نویسنده عزیز.
اومممم خوب شروعش قشنگ بود، یه نمه غمانگیز بودا اما بدجور شیرین و دلچسب بود، دوسش داشتم، کم کم که رمان افتاد رو دور تازههههه اون شیرینی و جذابیت اول بیشترشد.
معرکه بود، همینجوری پرقدرت ادامه بده.موفقباشی