دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

3.9/5 - (23 امتیاز)
belaghardans-lovely-novel

دانلود رمان دلبر بلاگردان

رمان: دلبر بلاگردان
نویسنده: آیلار مومنی
ژانر: عاشقانه_ اجتماعی_ تراژدی_جنایی
تعداد صفحه: ۷۸۳

دانلود رمان جنایی دلبر بلاگردان از آیلار مومنی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه داستان :
تصمیمات احمقانه‌ام مرا در سراشیبی مرگ قرار داد، در این سراشیبی هر آنچه را که ترس از دست دادنش را داشتم گم کردم. اکنون من مانده ام و یک دنیا هراس و پل‌های شکسته‌ی پشت سرم.
چگونه به جایی که به آن تعلق داشتم برگردم؟ چگونه خود را از این مهلکه‌ی عشق و عاشقی نجات دهم؟ همیشه میپنداشتم توان تمییز اتفاقات را دارم و آنچه بر آن‌ها اثر می گذارد من هستم اما این نیز اندیشه ای پوچ و بی‌حاصل بود از همان اندیشه ها که فکر می‌کنی هست اما نیست… فکر میکنی میشود اما نمیشود.
من تا پایان این راه را خواهم رفت حتی اگر به قیمت جانم تمام شود. من میروم تا کسانی را که از دست داده ام نجات دهم من میروم تا حسرت های پوچ و تهی مرا به قعر آتش زندگی نکشاند.
آری من ادامه میدهم من خود را فدا میکنم تا کسی جز من فدا نشود.

پیشنهاد ما:

دانلود رمان گیانم به صورت pdf از سحر تقی زاده

بخشی از کتاب:
– کتاب‌های خودت یادت رفت بگی. مغازه‌ی خودکشی‌، کنت مونت.
– باور می‌کنی من فقط به زبون خودشون اون کتاب‌ها رو خوندم و اون‌هایی که تو برداشتی کاملاً سانسور شده و خلاصه‌ای از قصه است؟
– هوم! حتی زنان کوچک‌؟
– بله حتی همون.
به راهم به داخل آشپزخانه ادامه دادم. شونه بالا انداختم و گفتم:
– من که فرانسوی بلد نیستم؛ پس مجبورم ترجمه شده‌‌ی کتاب‌ها رو بخونم.
یخچال رو باز کردم و رو به دانیال گفتم:
– چی درست کنم که هم سریع باشه هم خوشمزه؟!
– کوکو سبزی.
– آره خوبه.
تخم مرغ‌ها رو از یخچال برداشتم. در طول این مدت هم، دانیال روی صندلی شيشه‌ای نشسته بود و در مورد کتاب‌ها باهام حرف می‌زد. این‌که کتاب لولیتا، چه‌طوری با مکافات پخش شد و داستان اصلیش از چه قراره؟! همراهیش می‌کردم و هر از گاهی ازش سوال می‌پرسیدم. شاید تنها حرف مشترک بین من و دانیال کتاب‌ها بودن.
– میشه تا من کوکو رو برش می‌زنم، تو گوجه‌ها و خیارشور رو برش بزنی بهم بدی؟
– اوکی بده.
کوکو‌ها رو برش زدم و توی دیس چیدم. با خیار‌شور تزیینش کردم و گوجه‌ها رو کنارش گذاشتم. دانیال وارد آشپزخونه شد و چند تا سس آورد و من بشقاب‌ها رو چیدم و برای اولین بار رو‌به‌روی دانیال برای غذا خوردن نشستم.
– سس می‌خوری؟
– نه دوست ندارم.
– رزا، بیرون رفتنی یادت باشه از داروخونه، فولیک اسید بگیر؛ خیلی کم‌خونی‌ها.
با تعجب بهش خیره شدم که خیارشور رو گاز زد و گفت:
– تا یه ذره می‌ترسی یا خون ازت میره غش می‌کنی، این‌ها علائم کم‌خونی هست.
نگاهم رو ازش کشیدم و شونه‌ای بالا انداختم. مشغول خوردن بودیم که یاد صحنه‌ای از گذشته،  توی ذهنم نقش بست. صبا، کوکو رو ریز-‌ ریز می‌خورد و باید تند-‌ تند بهش غذا می‌دادم، هیچ‌وقت هم نمی‌تونستم خودم بخورم؛ چون عجله می‌کرد به اتاق برگرده و توی جمع نباشه. دست از غذا خوردن کشیدم و یکهو اشک از چشمم به بشقاب افتاد. دانیال متوجه شد و فوری گفت:
– اِ چی شد؟ تند بود‌؟ سوختی؟ آب بیارم؟
از روی صندلی بلند شدم و سرم رو بالا گرفتم.
– من میرم بخوابم، خسته‌ام.
دانیال، خیره بهم دست از خوردن کشید و من به اتاقم رفتم. روی تختم دراز کشیده بودم و گریه می‌کردم. دلم برای صبا خیلی تنگ شده و حتی راهی وجود نداره که حتی از دور برم و ببینمش. توی مراسم عزاداری، بهم می‌گفتن قدمم شومه و باعث شده صبا بمیره؛  یکهو این فکر‌ها رو از خودم دور کردم. دانیال در اتاقم رو به صدا درآورد و وارد شد. اشک‌هام رو پاک کردم و در حالی که داشتم بینی‌ام رو می‌کشیدم…

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان بگو که فقط مال منی به صورت pdf از صدف پور نجفی
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: دلبر بلاگردان
  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی،جنایی
  • نویسنده: آیلار مومنی
  • ویراستار: تیم نودهشتیا
  • طراح کاور: Ed.b
  • تعداد صفحات: 783
  • منبع تایپ: انجمن نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=2828
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • آیلار مومنی
    22 آگوست 2022 | 18:58

    سپاس از نگاهتون . ممنون میشم نظراتتون رو در مورد رمان بنویسید🙂

  • دخترماه
    26 آگوست 2022 | 15:20

    رمانی پر از اتفاقات غیرمنتظره 😍 موفق باشید

  • najiw80
    26 آگوست 2022 | 17:13

    خیلی عالیی موفق باشی ایلار قشنگم

  • _mahdiyeh_
    26 آگوست 2022 | 19:17

    موفق باشی آیلار عزیزم👌🥰 خیلی عالی

  • سحر تقی‌زاده
    27 آگوست 2022 | 15:28

    خیلی قشنگ بود نفسک خسته نباشی واقعا خوندم عالی بود

  • Naqme
    3 سپتامبر 2022 | 12:57

    واقعا رمان خوب و قشنگی بود تبریک میگم بهتون
    توصیه میکنم بخونید

  • جعفری
    5 فوریه 2023 | 06:54

    رمان برای رده سنی زیر هجده سال و شاید خیلی کمتر مناسب هست… یه جاهایی خیلی شاخ و برگ به موضوعات داده شده یه جاهایی هم سریع رد شده
    خیلی ابتدایی و خام هست… نمی دونم شما چند ساله هستید ولی مشخصه که خیلی سن کمی دارید
    ماجرا ها و اتفاقات اصلا با هم مَچ نمیشن
    انتخاب موضوع خوبه ولی روند داستان خیلی بچگانه و خام هست…
    یه جاهایی مشخصه که هیجان موضوع رو خواسته بالا ببره نویسنده ولی یهویی اون هیجان فروکش کرده و توی ذوق خواننده میخوره
    تا صفحه ی ۷۰۰ پیش رفتم ولی ترجیح دادم که ادامه ندم…
    میشد خیلی خیلی بهتر روی نقشها کار کرد…
    بیشتر از ۲۵ ساله که رمان میخونم و خیلی خوشحال میشم که کارهای نویسنده های جدید رو هم بخونم ولی اگر بخواهید ادامه بدید بهتره کمی بیشتر روی نوشته ها تمرکز کنید و تحقیق بیشتری راجع به ماجراها داشته باشید
    توی تمام موضوعات این رمان لنگ میزد.

  • Paradise
    29 آگوست 2023 | 11:43

    خیلی رمان خوبیه… آیلار جان موفق باشی

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.