نام رمان: دسیسه بازی نامنویسند: یگانه جان ژانر: جنایی، تراژدی، عاشقانه تعدادصفحه: ۱۶۵
دانلود رمان دسیسه بازی از یگانه جان به صورت pdf،اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
سیما و دوستانش پس از کلی دنگ و فنگ تو بهترین دانشگاه دولتی تهران قبول میشن و یک خونه اجاره میکنن ولی پس ازمدتی متوجه مرگ مشکوک صاحبخونه میشن و به دنبال آن… اینکه اون مرگ مشکوک چه ربطی به ایندخترا داره؟ یا چرا دخترا دخالت میکنن تو این جریان؟ جز جدا نشدنی رمانن و باید خوند.
بخشی از کتاب:
با خسته نباشید استاد کلاس پایان یافت. درس زبان انگلیسی داشتیم، آخه خداوکیلی زبان عربی یا این زبان انگلیسی چه ربطی به فیلمنامهنویسی دارن؟
عجیبت خلقتی دیدم در این دشت، که فیلمنامه نویسی پی عربی میگشت.
دفترم رو بستم و تصمیم گرفتم تا برای خوردن یک خوراکی خوشمزه که عاشقشم منظورم باقلواست با ساناز، سارا و سحر به کافهتریا بریم، از سر میز بلند شدم که با پشت پایی که آقای دریاب ( دیوید دریاب یک پسره قد بلند و چهارشونه و مزه پرون با چشمان سبزرنگ وپوست سفید و موهای بور هست) زد با سر نزدیک بود زمین بخورم، به سختی تعادلم رو حفظ کردم و گفتم:
– متاسفم واقعا برات!
پوزخندی زد و گفت:
– انقدر متاسف باش، تا جونت بالا بیاد!
صدای قهقهی دوستاش و خودش بانگاه حرصی من هوا رفت، خواستم از کنارش بیتوجه رد بشم که گفت:
– اگه باز هم خودشیرینی کنی تلافی میکنم.
لبخند حرصی زدم و سری تکون دادم و گفتم:
– مریض!
کیفم رو برداشتم و با عصبانیت از کلاس بیرون زدم، ساناز که سمت راست من ایستاده بود، نظارهگر این اتفاق بود، ابروهایش رو درهم کشید و سمت دیوید دریاب قدم برداشت و گفت:
– دفعه آخرت باشه که مظلوم گیر میاری و اینطوری اذیتش میکنی، وگرنه…
درست همون لحظه دیوید با چشمای سبزرنگ نافذش زل زد تو چشمای ساناز و گفت:
– وگرنهچی؟
صدای مکالمهی اونها رو شنیدم، برای همین به سرعت خودم روبه اونجا رسوندم و گفتم:
– بسهدیگه! ساناز من وکیل نخواستم پس کاری نداشته باش.
نگاهی به دیوید انداختم وگفتم:
– جواب شما هم باشه برای وقتی که سمیرا بیاد برای تحقیقات!
هردوی اونها ساکت شدن و به من نگاهی انداختن، ماتشون برده بود، انگار فکر نمیکردن که من هم چنین زبونی داشته باشم.
کلاسهای ساناز و سحر ساعتهاش یکی بود ولی من و سارا همیشه چند واحد اضافه تر برمیداشتیم.
چندروز دیگه باید کنکور میدادیم زحمتهای سه سال درس خوندنمون اونجا مشخص میشد.
من و سارا همیشه تو درس وکار جدیتر ازبقیه بودیم واین چند وقت هم حسابی سرمون شلوغ شده بود، طوری که بعضی اوقات مجبوریم از خوابمون بگذریم ونهارمون رو هم توکلاسای تست بخوریم ولی این ساناز ذلیلمرده همش به جون من غر میزنه.
بعضی اوقات دلم میخواد بگیرم بزنمش به دیوارو دونهدونه موهاش روبکنم تاانقدر رواعصاب من دوی ماروتن نره، اوه اوه چه خشن شدم، خودم خبرنداشتم.
واقعااصلاچرامن بایدساعتکلاس هاروبه این سه تا میگفتم؟ فکرکنم اونروز انقدرحالم دست خودم نبوده که نفهمیدم چی گفتم.
به خودم که اومدم دیدم روبروی استادنشستم وبهش زل زدم، هی بلندی کشیدم که کل کلاس ازخنده رفت توهوا.
استادمهرانفر خندهای کردوگفت:
– درسته که خانم احتشام من زیباوجذاب هستم ولی ازنظرم بهتره حواستون به درس باشه تایک وقت بهجای قبولی توکنکور ردنشی.
پشت چشمی براش نازک کردم وتودلم گفتم اگه من رتبم زیرهزارنشه، از سگ کمترم، حالاببین، ایشش.
وسط درس استاد داشت میگفت بعضی اعداد توعربی مثل ده بیست وسی چهل هست،
ده، بیست، سی، چهل، پنجاه، شست، هفتاد، هشتاد، نود… سانازیکدفعه خندهای کردوگفت:
– صداستاد! من اومدم بیام؟
قهقهی من وبقیهی بچهها به هوارفت، قیافهی استادمهرانفر دیدنی بود، دندوناش به هم سابیدهشد، دستش رومشت کردکه بزنه به دیوارولی دستش دردگرفت، ازاون طرفم نشست روی صندلی یکدفعه افتاد.
یک بلم بمبشویی شدکه نگو، نه ماونه بقیه نمیتونستیم خودمون روکنترل کنیم، تازه همهی اینهابه کناریکی ازدخترای کلاس اسمش مرینازهست ازجاش بلندشدوباتمسخرگفت:
– اینم ازدردسرهای خوشگلی وجذابیتتونه استاد!
بااین حرفش تیرخلاصی رو زد، بلندشدکه درس بده ولی یکدفعه وقت کلاس به پایان رسیدوهمه ازکلاس خارج شدیم، نگاه نفرت آمیز استاد روی من موند، بااشاره بهم فهموندکه آدمم میکنه.
تقصیر من نبودخو! خودش الکی ازخودش تعریف کرد، ایش، شالم که روی سرم جابهجاشده بود رومرتب کردم وازکلاس زدم بیرون.
بادیدن یکتا دختر روبروم که داشت ازکنارم ردمیشد لبخند خبیثانهای زدم، یکتا یک دخترمظلوم وآروم ودرسخون بودکه فقط به کارخودش حواسش بودواهمیتی به بقیه نمیداد.
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.