دانلود رمان به یادت بیاور از غزل محمدی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه: این رمان زندگی چندین و چند شخص و حکایت میکنه که نمیتونیم بگیم فرعیان یا اصلی. به دلیل طولانی بودن رمان به دو جلد تقسیم شده. جلد اول به یادت بیاور در مورد دختری به نام مهتاس! مهتایی که هویت داره ولی داره هویت یک آدم مرده رو یدک میکشه! نمیدونه کیه!؟ خانواده اش کی هستن! تو سردرگمیه تا اینکه سرنوشت کسی و جلوش قرار میده. کسی که در گذشته اون و میشناخته حالا اون فرد میخواد کمکش کنه و هویتش رو بهش برگردونه…اصلا این فرد چیکاره ی مهتاس؟ قصدش چیه؟با من همراه شین تا بفهمین این فرد قصدش چیه و برای چی سر راه مهتا قرار گرفته.
تو جام غلط زدم دستم رو گذاشتم زیر سرم که درد بدی پیچید تو دستم و باعث شد چشمهام رو باز کنم. نگاهم که به دور و اطراف افتاد همه چی یادم اومد. فرار کردنم از بیمارستان، سیاه شدن چشمهام و سر درآوردنم از خونه شادمهر.صدای در اومد و قامت شادمهر نمایان شد.
شادمهر:صبح بخیر خانم فراری!
_ من اینجا چیکار میکنم؟
نشست رو کاناپه ی تو اتاق و گوشیش رو درآورد و گفت:
_ دیشب از بیمارستان زنگ زدن گفتن مریضتون فرار کرده تو راه بیمارستان بودم که یک نفر زنگ زد بهم گفت شما خانم مهتا زمانی میشناسین؟ منم گفتم بله رفتم دیدم حالت بد شده تو خیابون افتادی آوردمت خونه و دیگه بقیهاش هم که دیگه میدونی.
نشستم سر جام و گفتم:
_ آهان!
نگاهش رو به من انداخت و گفت:
_ راستی سه شنبه با دوستهام قرار گذاشتم توهم باید بیای. بالاخره میخوان خواهرم رو ببینن دیگه.
پوف. انقدر به مردم گفته خواهر دارم که همه مشتاقن من رو ببینن. از بس دهن لقه!
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.