دانلود رمان عاشقانه نجوای عذاب از یگانه رضائی pdf ، اندروید، لینک مستقیم رایگان
خلاصه: من در هجوم تلخی زندگیم، با مردی روبه رو شده بودم، که عاشقانه زیستن عادتش بود. اما من عاشق بودن را، از بازی سرنوشت، نیاموخته بودم.
مهمان ناخواندهای به درون زندگیم آمد، که او هم عاشقانه زیستن بلد نبود.
آدمای این داستان نه سفید هستند، نه سیاه؛ نه خاکستری نه طوسی!
آنها یک رنگ خاص هستند، مثل همه آدم ها که یک رنگ خاصن! خوب هاشون ممکنه داد بزنن، خسته و ناامید بشن و یا اشتباه کنند. بدهاشون هم ممکنه دست کسی رو بگیرن و بانی خیر بشن!
برشی از متن کتاب:
با صدای ساعت مشکی و شیکی که روی عسلی کنار تخت دو نفره اش بود، بیدار شد. نگاهی به ساعت کرد، مثل همیشه دلش میخواست خودش صبحونه شاهرخ رو آماده کنه. اسم شیرین خانم تو ذهنش جرقه زد، اما یادش اومد، که شیرین خانم رفته پیش نوهاش و امروز نمیاد.
سریع تو دستشویی پرید و یک آبی به دست و صورتش کشید، لباس خواب نقرهایش رو با یک بلیز و شلوار ست آبی نفتی عوض کرد، موهای بلند و طالییش رو با کش موی خاکستری بست.
دمپایی های خوش دوخت سفید و مشکی رو پوشید و قبل از خروجش از اتاق، نگاهی به اتاق دو نفره خودش و شاهرخ انداخت، یک اتاق ۴۰ متری با دکور سفید و مشکی، یک تراس تقریبا بزرگ که توسط یک در شیشه ای از اتاق جدا شده بود.
وجود یک حموم و دستشویی داخل اتاق، سمت چپ، در نهایت یک تخت دو نفره و عسلی های کنارش، میز تحریر کنار در!
پله ها رو یکی-یکی پایین اومد، یک سالم پر انرژی به شاهرخ داد و پشت میز صبحانه که حسابی تو خودش همه مخلفات صبحانه رو جای داده بود، نشست.
-سلام خانومم، بیا بشین که حسابی گرسنه ای!
-سلام، صبحت بخیر!
از پشت میز برخواست و سمت سماور که روی اپن ساکن بود رفت.
لیوان رو از روی میز برداشت تا برای خودش چایی بریزه. چایی خودش رو کنار دستش گذاشت و استکان شاهرخ و برداشت.
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
یگانه جانم رمان زیبایی بود خسته نباشید
خلاصه و مقدمه مفید بود و هیچگون پرش لحنی نداشت رمانت من از خوندنش لذت بردم
سلام این رمان فوق العاده بود
هر چی بگم کم گفتم یگانه جان رمانت عالی!
حرف نداره مخصوصا آخزش فوق العاده تموم شد.
خسته نباشی گلم❤❤❤
واقعا رمانت فوق العاده زیبا بود 👌
از خوندنش سیر نمیشم و لذت میبرم..😍
منتظر رمان های بعدیت هستم
خسته نباشی عزیزم❤❤❤
واقعا رمانت فوق العاده زیبا بود👌
از خوندش لذت میبرم و سیر نمیشم..
منتظر رمان های بعدیت هستم💖
یگانه جون رمانت واقعا عالیه
نکات رو رعایت کرده بودی و لحن رمانت خیلی خوب بود و خلاصه خیلی خوبی نوشته بودی. موفق باشی