۴ ساله همه ازش متنفرن… پدر،مادر، برادر،حتی همه ی فامیل با نگاه های پر از نفرت دلش رو بدرد میارن… فقط و فقط به جرم بیگناهی،بیگناهی که تو دادگاه همه گناهکاره… تا اینکه بالاخره بعد از چهار سال غریبه ای رو میبینه که از هر آشنایی براش آشناتره یا شاید هم آشنایی که از هر غریبه ای براش غریبه تره… خودش هم نمیدونه ولی این میشه نقطه ی آغاز دوباره ای برای داستان زندگی اون…پایان خوش
بخشی از دانلود رمان سفر به دیار عشق:
سنگینی نگاه سیاوش رو روی خودم احساس میکنم اما ترجیح میدم نگاش نکنم
سیاوش: شرمنده ام ترنم
هیچکس هیچی نمیگه… من هم هیچی نمیگم.. سکوت رو به هر چیزی ترجیح میدم
ناخودآگاه توجهم به حرفای چند تا زنی که روی میز کناری ما نشستن جلب میشه… سیاوش و مهران پشتشون به اوناست ولی من و طاهر و سروش تسلط کاملی به میز کناری داریم… اونایی که من در معرض دیدشون هستم چپ چپ نگام میکنند… تا نگاه من رو روی خودش میبینند با چشم غره و اخم روشون رو از من میگیرن… قیافه هاشون برام آشنا نیست… فکر میکنم از خونواده ی داماد باشن
یکی از زنها میگه: خجالت هم نمیکشه… معلومه این کارست
لبخند تلخی رو لبم میاد
یکی دیگه از زنها در جوابش میگه: هیس… آرومتر میشنوه
مستقیما به میز کناری زل میزنم و نگاشون میکنم ولی اونا حواسشون به من نیست.. دارن میوه میخورن و از من بد میگن
یکی دیگه شون که پشتش به منه میگه: بذار بشنوه… شاید خجالت بکشه تو این جور جشنای خونوادگی با هزار تا پسر وارد مجلس نشه
سروش با ملایمت فشار آرومی به دستم میاره و میگه: ترنم
جوابش رو نمیدم…
یکی از زنای کم سن و سالتر میگه: ای بابا تمومش کنید… شاید اصلا این طور که ما فکر میکنیم نباشه
زن اولی: چی میگی واسه خودت الناز… تو مراسم نامزدی بهروز خودم از فامیلاشون شنیدم
سروش: ترنم خواهش میکنم بهشون فکر نکن… مهم اینه که همه ی ما میدونیم که تو بیگناهی
پوزخندی میزنم
زن دیگه ای در جواب میگه:راست میگه .. من هم با همین دو تا چشمام دیدم که هیچکدوم از خونوادش آم حسابش نمیکردن
طاهر و مهران و سیاوش تازه متوجه ی ماجرا میشن و نگاه من رو دنبال میکنند
زن کم سن و سال: واقعا؟…آخه مردم زیاد حرف میزنن؟
زن اولی: دلت خوشه ها. تا نباشد چیزی مردم نگویند چیزها… میگن به برادر شوهرش چشم داشته شوهرش طلاقش داده
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.