ErrorException Message: Argument 2 passed to WP_Translation_Controller::load_file() must be of the type string, null given, called in /home/iiiair/public_html/wp-includes/l10n.php on line 838
https://98iiia.ir/wp-content/plugins/dmca-badge/libraries/sidecar/classes/
پگاه عزیز، من تقریبا تموم رمان هاتون رو خوندم، واقعا رمان های شما خیلی خیلی خوب هستند و از بهترین رمان هایی هستن ک تابحال خوندم
عزیزم رمان خوبی هست ولی چرا خلاصه و مقدمه نداره رمانتون خوبی هر رمانی به خلاصه و مقدمه هست اشتباه میکنید ک نزاشتید براش عزیزم
رمان های پگاه جون واقعا زیبا هستن و ایشون قلم خیلییی خفنی دارن بطوری که هر یک از رمان ایشون رو نخونید واقعا از دستتون رفته و این رمان هم یکی از اون هاست
محشرررررر. محشر محشرررررر. خیییییلی جذاب بود. پایان غیرقابل تصور. سیر مناسب و صدالبته هیجان انگیز. شخصیت پردازی مناسب. یه رمان همه چی تموم. واقعا شخصیت پاتریک خیلی خوب و دوست داشتنی بود. حس بد تارا به تیام باعث احساس تنفر خواننده نسبت به تیام شده بود که این شخصیت پردازی خوبت رو نشون میداد. پایانی داشت که من اصلا فکرشم نمی کردم و تا آخرین لحظه فکر میکردم که شرط پارتیک ازدواج با اون هست. و حتی من فکرش رو هم نمی کردم که تارا درخواست اشکان رو رد کنه. شخصیت مانی هم علاوه بر رو مخ بودنش یه مظلومیت خاصی داشت که خیلی دلنشینش کرده بود و تا آخر رمان همش می گفتم ای کاش اینجوری نمی شد و ای کاش اون جوری نمی شد که این قلم خوبت رو نشون میداد.
بعد از اینهمه وقت رمان خوندن تازه فهمیدم قلم خوووب یعنی چی
فک کنم سخت ترین کار پیدا کردن رمان بعدیمه