رمان های پگاه جون واقعا زیبا هستن و ایشون قلم خیلییی خفنی دارن بطوری که هر یک از رمان ایشون رو نخونید واقعا از دستتون رفته و این رمان هم یکی از اون هاست
محشرررررر. محشر محشرررررر. خیییییلی جذاب بود. پایان غیرقابل تصور. سیر مناسب و صدالبته هیجان انگیز. شخصیت پردازی مناسب. یه رمان همه چی تموم. واقعا شخصیت پاتریک خیلی خوب و دوست داشتنی بود. حس بد تارا به تیام باعث احساس تنفر خواننده نسبت به تیام شده بود که این شخصیت پردازی خوبت رو نشون میداد. پایانی داشت که من اصلا فکرشم نمی کردم و تا آخرین لحظه فکر میکردم که شرط پارتیک ازدواج با اون هست. و حتی من فکرش رو هم نمی کردم که تارا درخواست اشکان رو رد کنه. شخصیت مانی هم علاوه بر رو مخ بودنش یه مظلومیت خاصی داشت که خیلی دلنشینش کرده بود و تا آخر رمان همش می گفتم ای کاش اینجوری نمی شد و ای کاش اون جوری نمی شد که این قلم خوبت رو نشون میداد.
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
پگاه عزیز، من تقریبا تموم رمان هاتون رو خوندم، واقعا رمان های شما خیلی خیلی خوب هستند و از بهترین رمان هایی هستن ک تابحال خوندم
عزیزم رمان خوبی هست ولی چرا خلاصه و مقدمه نداره رمانتون خوبی هر رمانی به خلاصه و مقدمه هست اشتباه میکنید ک نزاشتید براش عزیزم
رمان های پگاه جون واقعا زیبا هستن و ایشون قلم خیلییی خفنی دارن بطوری که هر یک از رمان ایشون رو نخونید واقعا از دستتون رفته و این رمان هم یکی از اون هاست
محشرررررر. محشر محشرررررر. خیییییلی جذاب بود. پایان غیرقابل تصور. سیر مناسب و صدالبته هیجان انگیز. شخصیت پردازی مناسب. یه رمان همه چی تموم. واقعا شخصیت پاتریک خیلی خوب و دوست داشتنی بود. حس بد تارا به تیام باعث احساس تنفر خواننده نسبت به تیام شده بود که این شخصیت پردازی خوبت رو نشون میداد. پایانی داشت که من اصلا فکرشم نمی کردم و تا آخرین لحظه فکر میکردم که شرط پارتیک ازدواج با اون هست. و حتی من فکرش رو هم نمی کردم که تارا درخواست اشکان رو رد کنه. شخصیت مانی هم علاوه بر رو مخ بودنش یه مظلومیت خاصی داشت که خیلی دلنشینش کرده بود و تا آخر رمان همش می گفتم ای کاش اینجوری نمی شد و ای کاش اون جوری نمی شد که این قلم خوبت رو نشون میداد.
بعد از اینهمه وقت رمان خوندن تازه فهمیدم قلم خوووب یعنی چی
فک کنم سخت ترین کار پیدا کردن رمان بعدیمه