دانلود رمان پرستار عاشق از کوثر بیات به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه: دختری آرام و پاک از جنس نسیم، پسری زخم خورده از جنس تنفر و غرور ، عشقی که قلب دو فرد متفاوت را بهم پیوند زد ؛ اما دست سرنوشت انگار تازه داشت سختی هایش را به روی آنها می آورد.
مقدمه: و عشق پزشک حاذقی است که نسخه ی تمام درد هایم را لابه لای موهای تو پیچید من و تو همان عاشق و معشوق لجباز که دور از هم اما همیشه در قلب هم باقی ماندیم ۶ با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم.ساعت : رو نشون میداد ،سریع از تختم اومدم ۳۰ پایین و به سمت سرویس بهداشتی رفتم؛ بعد از شستن دست و صورتم،
به سمت کمدم رفتم و یه مانتو سیاه با استین های سه ربع و ساده برداشتم و با شلوار و شال سفید و مشغول اماده شدن شدم
.ادمی بودم که سادگی رو خیلی دوست داشتم ! خب حالا ،نوبت میرسه به معرفی کردن ساله ۲۲ ساله از تبریز، یه پرستاری که عاشق شغلشه ، یه خواهر ۲۶خودم، نسترن زرین هستم ۲۴دارم به اسم نیلوفر که ، خیلی شیطونه و یه داداش ساله که عاشقشم ، بله فرزند ارشد خانواده سالشه، بگذریم بعد از ۴۴ سالشه ،مامانمم که اسمش نسرینه و ۴۸ام ! پدرم اسمش فرهاد هس و اماده شدن
،به سمت پذیرایی داشتم میرفتم که
یادم افتاد نیلوفر رو برای دانشگاه رفتن بیدار نکردم، اخه بچم درس خوانه ترم تابستان برداشته و رشتش حسابداریه و دیشب بهم گفته بود که، صبح کلاس داره و این یعنی من باید بیدارش کنم ؛به سمت تختش رفتم و گونه اش رو بوسیدم صداش زدم: نیلو نیلوجونم پاشو عزیزم دانشگاهت دیر میشه (منو نیلو تو یه اتاق میخوابیم) بالاخره نیلو رضایت دادو بیدار شد بهش صبح بخیر گفتم و مثل جت دویدم مامانمو بابا خواب بودن، سریع از یخچال پنیر و نون در اوردم و یه لقمه برای خودم درست کردم و به سمت ماشینم رفتم.
عزیزم خیلی از خلاصه رمانت خوشم اومده اما مشکلش این بوده که خیلی کوتاه بوده اگه یکم طولانی تر بود بهتر و قشنگ تر می شد، و خواننده بیشتر جذب رمانت می شد،
رمان بسیار زیبایی بود با سپاس از خانم بیات بزرگوار فقط نقدی که میخام خدمت ایشون وارد کنم بسیار خلاصه وار رمان رو به سرانجام رسوندین همه چیز کوتاه و مختصر بود
سلام . خیلی سریع اتفاقات جلو میرفت و به شخصه تا اونجا ک اخراج شد بیشتر نخوندم. اتفاقات بدون دلیل، احساسات بی پایه و اساس … لطفا برای وقت خواننده ارزش قائل باشید و قدرت نویسندگی , ایده پردازی و تخیلاتتون رو تقویت کنید. خسته نباشید.
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
واقعا از این رمان نهایت لذت رو بردم. فوق العاده هست این رمان
عزیزم خیلی از خلاصه رمانت خوشم اومده اما مشکلش این بوده که خیلی کوتاه بوده اگه یکم طولانی تر بود بهتر و قشنگ تر می شد، و خواننده بیشتر جذب رمانت می شد،
خلاصه و مقدمه رمان بسیار جالب بود و اون تکه کوچک از رمان نشون میده که قراره جه رمان قشنگی رو بخونی. موفق باشی کوثر جان
رمان بسیار زیبایی بود با سپاس از خانم بیات بزرگوار فقط نقدی که میخام خدمت ایشون وارد کنم بسیار خلاصه وار رمان رو به سرانجام رسوندین همه چیز کوتاه و مختصر بود
سلام . خیلی سریع اتفاقات جلو میرفت و به شخصه تا اونجا ک اخراج شد بیشتر نخوندم. اتفاقات بدون دلیل، احساسات بی پایه و اساس … لطفا برای وقت خواننده ارزش قائل باشید و قدرت نویسندگی , ایده پردازی و تخیلاتتون رو تقویت کنید. خسته نباشید.