دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

4.6/5 - (174 امتیاز)
gyanams-novel

دانلود رمان گیانم

رمان: گیانم
نام نویسنده: سحر تقی زاده
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
تعداد صفحه: ۲۰۱

دانلود رمان تراژدی گیانم از سحر تقی زاده به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:

توی زبان کردی یک کلمه‌ای هست که به جای جانم میگن گیانم؛ یعنی جانم، یعنی جان!
حالا تو فرض کن گیانت نباشه، گیانت تو رو ول کنه بره، چه حالی میشی؟ می‌شکنی!
خورد میشی، هر لحظه می‌میری!
ولی…
سیتاوک قصه ما نمرد. جنگید و آخرش خودش با دست خودش انتقام گرفت.

پیشنهاد ما:

دانلود رمان هجده سالگی به صورت pdf از mahsa.s

بخشی از کتاب:
دیدم آرینا و سرباز (همون سردار رو می‌گه.) دارم صبحونه می‌خورن، آروم رفتم و پریدم آشپز خونه و دادی کشیدم. لقمه پرید توی گلوی سردار و چایی ریخت روی دست آرینا، اوه- اوه. انگاری خیلی اوضاع خیت شد!
رفتم کوبیدم پشت سردار تا نفس راحتی کشید و برگشت با عصبانیت گفت:
– سیتا، بچه مگه مرض داری آخه، تو کی آدم می‌شی؟!
با ناز موهام رو داخل شالم کردم که در اومده بودن و گفتم:
– عه سرباز مگه الهه‌ها آدم می‌شن آخه؟!
سری از روی تأسف داد و گفت:
– تا تو آدم بشی، من خودم از آدم بودن در می‌آم.
و شروع کرد به خوردن و این بار نوبت آرینا بود که ناسزا بگه!
– سیتا الهی بری دستشویی، بیوفتی زمین، الهیی ماشینت زیر بارون خاموش بشه گوشیت شارژش تموم بشه بمونی تو سرما، الهی گوشیت و لپ‌تاپت بسوزه!
آخی! بچم نفرین‌های بدی می‌کرد. قهقه‌ای زدم و لپش رو بوسیدم، بی‌حرف از آشپز خونه در اومدم و رفتم جلوی در و کفشای سفید کتونیام رو در پوشیدم؛ و با خداحافظی که کردم، از خونه در اومدم.
سوار ماشینم شدم و رفتم دفتر کاریم، دیرم شده بود و این آرینای گور‌به‌گوری، امروز کاری نداشت و منه بدخت باید چند تا پرونده جمع و جور می‌‌کردم. رسیدم جلوی دفتر و ماشین رو پارک کردم و بعد پیاده شدنم و زدن دزد‌گیر راهی لابی ساختمان شدم و بعد از سلام دادن به حاج رحمت و نگهبان، ساختمان سوار آسانسور شدم و طبقه هشتم رو زدم. وقتی رسیدم کلیدم رو در آوردم و در دفتر رو باز کردم و رفتم تو و درش رو باز گذاشتم و به منشی‌ام سلامی کردم و گفتم:
– حنانه، خوبی دختر؟ بگو ببینم امروز قراره چی‌کار کنیم‌؟!
خنده‌ی با نمکی کرد و گفت:
– امروز گاوت زاییده اونم هشت قلو، باید چند تا میزبان داری بیان برای پرونده و ساعت شیش عصر بری، دادگاه برای پرونده لادن!
سرم رو گذاشتم روی میز و ادای گریه کردن در اوردم و گفتم:
– من بعد تموم شدن پرونده‌هایی که قبول کردم، بازنشسته می‌شم خداییش خیلی سخته.
و حنانه بود که داشت ریز- ریز می‌خندید. برگشتم برم توی اتاقم که گفتم:
– کوفت، عه! کاری نکن تا شب نگهت دارم، بی‌زحمت برام یه دونه نسکافه بیار صبحونه نخوردم، حسش نبود!
چَشمِش رو که شندیم کیفم رو گذاشتم روی میزم و پرونده‌ی اولی رو باز کردم، آخ این، اصلاً یادم نبود. بعد ار نیم ساعت که نسکافم رو داغ- داغ خورده بودم، گوشی زنگ خورد، برداشتم که حنانه با جدیت گفت:
– خانم سامه! آقای ادیب تشریف آوردن بفرستمشون داخل؟!
بله‌ای گفتم و بی‌حرف گوشی رو قطع کردم و کمی توی جام جا‌به‌جا شدم و صاف نشستم. وقتی صدای در زدن اومد، بفرمائیدی گفتم و خودم هم به نشونه‌ی احترام از صندلی پا شدم که آقای ادیب گفت:
– بفرمایید خانم سامه، احوالِ شما؟!
روی صندلی‌ام نشستم و گفتم:
– ممنون آقای ادیب، احوال شما چه‌طوره؟!
سری تکون داد و خوبمی گفت و شروع کرد صحبت کردن درباره‌ی پرونده!
– خانم سامه خودتون می‌دونید، این جلسه قاضی با مدرک‌هایی که شما پیدا کردید، علی رو آزاد می‌کنن. اومدنم این‌جا، برای تشکر از شما بود.

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان حاکم شامگاه به صورت pdf از مهدیه داوودی
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: گیانم
  • ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
  • نویسنده: سحر تقی زاده
  • ویراستار: تیم نودهشتیا
  • طراح کاور: Narow
  • تعداد صفحات: 201
  • منبع تایپ: انجمن نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=2824
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • _mahdiyeh_
    26 آگوست 2022 | 19:18

    عالی😍👌 موفق باشی سحر عزیزم

  • سحر تقی‌زاده
    27 آگوست 2022 | 15:27

    مرسی آجی قشنگم

  • دخترماه
    28 آگوست 2022 | 04:24

    عالی از هر لحاظ😍🤍

  • سحر تقی‌زاده
    28 آگوست 2022 | 07:40

    مرسی قشنگ من

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
  • عطیه اولیایییسلام بسیار رمان مهیج و قشنگی بود با وجود اینکه اینهمه رمان خوندم ولی این واقعا م...
  • aysalسلام خوب هستید؟ خواستم بپرسم جلد دوم اومده یا نه چون من پیداش نکردم. و اینکه واق...
  • aysalسلام خوب هستید؟ ببخشید خواستم بپرسم که جلد دوم اومده یا نه چون من پیداش نکردم....
  • Maryسلام چرا فصل 2 نداره لطفاً بزار دیگه...
  • adminاحتمالا مشکل از اینترنتتون هست با شماره 09904677308 داخل تلگرام ارتباط بگیرید بر...
  • تیناسلام هزینه رو پرداخت کردم ولی میگه دسترسی به این سایت امکان پذیر نیست...
  • adminیکم صیور باش عزیزدلم وی پی ان وصل نمیشد شما علاوه بر تلگرام ایتا و واتساپ بنده ت...
  • زهراسلام من دیروز به خانم اکبریان پیام دادم که رمان رو می خوام بخرم بعد پیام دادند ک...
  • adminسلام با شماره 09904677308 داخل تلگرام ارتباط بگیرید...
  • صحراسلام من رمان رو خریدم ولی فایلی دریافت نکردم سایت خراب یا باز نمیشه؟؟!یعنی چیی؟؟...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.