دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

4.8/5 - (23 امتیاز)
https://98iiia.ir/?p=3034&preview=true

دانلود رمان کابوس افعی

نام مجموعه: کابوس افعی
جلد اول: پیشگویی در رؤیا
نام نویسنده: فاطمه السادات هاشمی نسب
ژانر: فانتزی، معمایی، عاشقانه
تعداد صفحه: ۱۰۹۱

دانلود رمان کابوس افعی از فاطمه السادات هاشمی نسب به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان

خلاصه دانلود رمان کابوس افعی از نودهشتیا:

در جهان حومورا درون خاندانی اصیل زاده، حاصل ازدواج ملکه و پادشاه، پرنسسی متولد شد. با تولد پرنسس درختان اقاقیا پژمرده گشته و برگ‌هایشان همچون بارانی از شهاب سنگ سقوط کردند، حواصیل‌ها به همراهی پرستوها کوچ کرده و خشک‌سالی همه جا را فرا گرفت، چشمه‌های آب مجدد در زمین فرو رفتند و از دیدها پنهان گشتند تا مبادا شاهد آن پرنسس باشند!

پیشنهاد نودهشتیا جهت دانلود رمان:

دانلود رمان شیاطین پارادایس به صورت pdf از Graha

بخشی از کتاب:
قصر طلایی آزتلان در آتشی سیاه فرو رفته بود که لحظه به لحظه بیشتر از قبل به نابودی کشیده می‌شد. خدمه و سربازان همگی با فریاد و ترس از اتاق‌ها و سالن‌های قصر بیرون می‌آمدند و با گریه و نگرانی به همراه چاشنی ترس، دوان- دوان از دروازه شمالی قصر بیرون می‌رفتند تا جان خود را نجات بدهند.
گویی در آن لحظه به یاد نداشتند که ملکه و پادشاهی هم وجود دارند و در تالار اصلی در میان آن آتش سیاه گیر کرده‌اند و راه فراری ندارند. آسمان قصر به خاطر آتش به سیاهی کشیده شده بود و پرندگان با استشمام دود بر زمین سقوط می‌کردند.
پادشاه چشم‌هایش را به سختی گشود، پلک زد و به اطرافش نگاهی انداخت. حرارت زیاد آتش مانع درست دیدنش می‌شد و این یعنی عمق فاجعه، او بالأخره آمده بود؛ گویا تهدیدهایش پوچ و توخالی نبودند و چه اشتباه بزرگی کرد که آن‌ها را جدی نگرفت! شاید باید الآن از کار و تصمیم اشتباهش پشیمان شده باشد؛اما در چشم‌هایش چیز دیگری می‌بینم، انعکاس غم و عشق در چشم‌هایش موج می‌زند!
همچون دریایی که در اواخر روز عجیب آرام می‌شود، به همسرش که در کنارش افتاده بود، چشم دوخت. لباس‌های ملکه پاره و سیاه شده بودند، با آن همه پارچه، اگر آتش می‌گرفت به حتم ملکه زنده- زنده کباب می‌شد و این در جلوی چشم‌های معشوقش بسیار دردناک خواهد بود.
پادشاه کمی خود را تکان داد تا به ملکه که در یک متری‌اش بود برسد، اما با احساس سنگینی بسیاری که پاهایش را اسیر کرده بود، سرش را به عقب برگرداند تا مانع را ببیند. با دیدن آن شیء، نفس عمیقی کشید و بغضش را قورت داد. لوستر بزرگ طلایی قصر بر روی پاهایش افتاده و او را زمین گیر کرده بود. آن‌قدر نگران دختر و همسرش بود که به ناگاه درد را احساس نکرده و گویی فراموشش شده بود.
پادشاه با بستن چشم‌هایش آرام سرش را روی زمین‌های براق یشمی گذاشت و از گوشه چشم به همسرش خیره شد. ملکه هنوز داشت نفس می‌کشید اما انگار بی هوش شده بود. چرا که چشم‌هایش در این هیاهوی بسته بودند.
قصر با صداهای دل‌خراش خود لحظه به لحظه بیشتر در آن آتش سیاه می‌سوخت و به سوی نابودی قدم بر می‌داشت، پادشاه که گویی از نجات ناامید شده بود این‌بار فکرش به طرف پرنسس پر کشید، پاره تنش که سال‌ها از او مواظبت کرد ولی اکنون گویی حماقت کرده و جانش را بیشتر به خطر انداخت. امیدوار بود اکنون در این آَشفته بازار جایش امن باشد و دست آن شیطان به او نرسد.
قطره اشکی از گوشه چشم‌هایش چکید. خواست چشم‌هایش را برای وداع از این قصر ببندد که با صدای جیغ بلندی که در گوش‌هایش پیچید، چشم‌هایش‌ را مجدد گشود. وحشت‌زده از دیدن صاحب آن صدا سرش را بالا گرفت و به دختری که در میان آتش می‌دوید و به او نزدیک می‌شد، چشم دوخت.
در لحظه با دیدن آن دختر و دویدنش میان آتش، قلبش به لرزش در آمد، مگر دیوانه بود که با جان و دل بر آغوش آتش قدم می‌گذاشت؟ پادشاه که از آمدن و نزدیک شدن آن دختر ترسیده و وحشت کرده بود، به سختی نفس عمیقی کشید و از ته دل فریاد زد:
– هایدرا برو! فرار کن، هایدرا فرار کن!

توجه*
برای مطالعه فایل کامل شده این رمان به شماره درج شده پیام بدید!
۰۹۱۳۴۵۵۹۲۵۵
(شماره نویسنده)

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان راز ققنوس به صورت pdf از لیلا رحمان آزاد
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: کابوس افعی
  • ژانر: فانتزی، معمایی، عاشقانه
  • نویسنده: فاطمه السادات هاشمی نسب
  • ویراستار: تیم نودهشتیا
  • طراح کاور: aramis.R_G
  • تعداد صفحات: 1091
  • منبع تایپ: انجمن نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=3034
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • شیرازی
    27 اکتبر 2022 | 17:05

    این رمان واقعا بی نظیر است و در فضا سازی و توصیفات در رده تخیلی خیلی عالی ظاهر شده و از نظر من میتونه در حد آواتار و هری پاتر حتی ظاهر شود. اینکه نویسنده ای توانا توانسته کشش ایجاد کند و یه چیزی حدود هزار صفحه بی نقص بنویسد از نبوغ و خلاقیت ایشان سرچشمه میگیرد من که بی صبرانه منتظر جلد دوم آن میمانم.

  • ناشناس
    28 اکتبر 2022 | 06:11

    خیلی قشنگه عزیزم موفق باشی

  • ملیکا ملازاده
    29 اکتبر 2022 | 17:48

    من تا یک‌جایی خوندم واقعا عالی بود

  • najiw80
    9 دسامبر 2022 | 06:05

    من به نوشته های تو ایمان دارم رفیق جون و هایدرا و ماجراهاش خیلی جذاااابععع😍😍😍🌺

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
  • سکوت نداسلام بله عزیزم جلد سوم داره و در حال تایپ هست....
  • زهراسلام چطوری بتونم رمان رو بخونم...
  • یاسمنسلام میشه اسم فصل دومش رو بگین...
  • محمد شیرازیلازم به ذکراست کلماتی که در خلاصه رمان در این جا غلط نوشته شده اند ارتباطی به نو...
  • عطیه اولیایییسلام بسیار رمان مهیج و قشنگی بود با وجود اینکه اینهمه رمان خوندم ولی این واقعا م...
  • aysalسلام خوب هستید؟ خواستم بپرسم جلد دوم اومده یا نه چون من پیداش نکردم. و اینکه واق...
  • aysalسلام خوب هستید؟ ببخشید خواستم بپرسم که جلد دوم اومده یا نه چون من پیداش نکردم....
  • Maryسلام چرا فصل 2 نداره لطفاً بزار دیگه...
  • adminاحتمالا مشکل از اینترنتتون هست با شماره 09904677308 داخل تلگرام ارتباط بگیرید بر...
  • تیناسلام هزینه رو پرداخت کردم ولی میگه دسترسی به این سایت امکان پذیر نیست...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.