برشی از متن کتاب
“رفتن” کلمهای چهار حرفی است؛ اما در پس این چهار حرف هزاران نگفته است.
رفتن یعنی اینکه بدون تو دنیا هوا نداره.
رفتن یعنی، افتادن یعنی، تباهی یعنی، من بدون هیچم
هیچ وقت یادم نمیره روزی که با رفتنت آتش کشیدی به هست و نیست من.
التماست کردم که بمانی، قَسَمَت میدهم به خدای احد و واحد که
بمانی اما رفتی…
*وجودت، وجودم بود با رفتنت وجودم، بی وجود شد*
روزی که تصمیم گرفتی که بری را خوب یادم است؛ مگر آدم روزهای بد زندگیش را فراموش میکند؟
در یک روز گرم تابستانی، ساعت ۶ عصر، در همان خیابانی که معروف بود به کاج های عاشق؛ راستی میدانی چرا کاج عاشق میگفتند؟! به
خاطر اینکه آنقدر نزدیک هم بودند که انگار بغل کرده اند یکدیگر را.
روز ۵ مرداد ماه یکی از نحس ترین روز های من است، چون تو رفتی.
رفتنت، هماهنگ شد با نبودنم.
همه گمان میکنند، مرد است گریه نمیکند.
آره گریه نمیکنم، اما از درون مردی دیگر در وجودم خون گریه میکند.
اگر گریه نمیکنم
فکر نکن از سنگم
نه! فقط محکومم به اینکه مرد گریه نمیکند.
بعد از رفتنت خدا را شاهد خود میگیرم، که ساعتی خوابِ راحت
نداشتهام.
خودت نیستی اما یادت کاری کرده است که نتوانم ساعتی بدون “تو” بگذرانم.
به این فکر میکنم الالیی هایِ مادرم
زیر کدام بالشتکِ کودکی هستیم جا مانده؟
شاید بشود هنوز، آهسته خوابید.
خسته ام نه اینکه کوه کنده باشم، نه! فقط… بگذریم.
خسته ام از نداشتنت خسته ام از اینکه، هستی
اما نه برای من
خسته ام از اینکه هرجایی از این شهر پا میگذارم فقط تویی
خسته ام از این تو، تویی که ندید مُردنِ، مَردی که روزی برای خودش
کسی بود و حال بیکس ترین فردِ همین شهر لعنتی است.
گاهی وقت آنقدر از زندگی خسته میشوم
که دلم میخواهد قبل از خواب، ساعت را روی “هیچ وقت” کوک کنم.
دلتنگی العالج ترین دردِ دنیاست
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.