دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان
Rate this post

دانلود رمان هاتکاشی برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان هاتکاشی برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان هاتکاشی برای کامپیوتر و اندروید

رمان
خلاصه: پای هیرو به دادگاه باز می‌شود و قاضی حرف‌هایی می‌زند که از هیچ‌یک سر درنمی‌آورد! او همسر کسی‌ست؟! بچه‌ای دارد؟ اینجا چه خبر است؟ آنها چه می‌گویند؟ آن مدارک در دست قاضی از کجا آمده است؟ این اتفاق، برگ جدیدی در زندگی هیرو ورق می‌زند و باعث می‌شود که…!

پیشنهاد نودهشتیا
رمان برای من باش | آتنا شکاری کاربر انجمن نودهشتیا
رمان شادی و غم |مائده زارعی کاربر انجمن نودهشتیا

برشی از رمان:
یک ساعتی از رسیدنشون گذشته بود و هیرو بی‌حال روی کاناپه ولو شده بود.
-تمومش کن.
پلک‌هاش هم‌چنان بسته بود و منظورش ریتم گرفتن پاهای کاردو روی پارکت بود.
-چی خوبه برات بدم بخوری؟
-کوفت.
از روی صندلی تا کنار کاناپه‌ای که هیرو روش بود جلو رفت.
نمی‌خواست الان و تو این وضعیت بیشتر از این دچار تنش و آشفتگی بشن.
-پاشو بشین.
چشماشو درشت کرد.
-به من دست نزن کثافت.
کاردو کلافه دستش رو عقب کشید ولی کوتاه نیومد. خیلی چیزها تو وجودش مُرده بود… مثل محبت یا معرفت؟
جدی و محکم لب زد.
-به تغذیه‌ات… استراحتت توجه می‌کنی از این به بعد.
با همین چند حرفش آتشفشان درون هیرو رو فعال کرد که بلند شد و مقابلش ایستاد.
-بابت این غلطی که کردی، جواب پس میدی.
پوزخند زد… خاکستری‌هاش باز هم شده بودن دو گوی آتشین و ذوب می‌کردن هر احساسی رو دورن خودشون.
-این غلطی که ازش دم میزنی‌و تنهایی نکردم که؟!
هیرو نمی‌دونست با چه کلامی عصبانیتش رو تخلیه کنه.
-تو واقعن یه یه عوضی مطلقی… چطور تونستی گولم بزنی؟
با تموم شدن حرفش اولین مشت رو به شکمش کوبید.
کاردو به سمتش قدم برداشت و یک قدم بزرگتر پس رفت.
-روش تعصب داری؟
خندید… بلند و لج درار… به روی خودش نیاورد که از خاکستری‌هاش می‌ترسید.
-ولی من… ازش متنفرم.
مشت دوم رو محکمتر کوبید و پلک‌های خودش از درد جمع شد. از چشمای برزخی کاردو متنفر هم بود… یه تنفر خاص.
فریاد زد و صداش تو سالن بزرگ خونه پیچید.

پیشنهاد نودهشتیا
دانلود رمان زخم پاییز برای اندروید
دانلود رمان تقابل برای کامپیوتر و اندروید

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان سه مجنون به صورت pdf از حدیث محمدی
  • اشتراک گذاری
تبلیغات
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: هات‌کاشی
  • ژانر: معمایی_ انتقامی_ عاشقانه
  • نویسنده: سحر مرادی
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=1080
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
  • fgعالی...
  • ناشناسوالله منکه پشیمون شدم ارکیده به هیچکدومشون نمی اومد اون خودش زده بود به کری نمی...
  • adminکامل بخونید رمان رو اگر همچنان متوجه نشدید بار دوم بخونید...
  • maralعالیییییی بود یعنی بیست.فصل دومش رو کجا میتونم دانلود کنم؟...
  • خرازی۱۰ سال از اون اتفاق گذشته، بچه اش ۵ ساله هست، ۲ ساله از تیمارستان امده، چرا زمان...
  • maralیکم خلاصه رمان گیج کنندست...
  • اندیشهآخوند تو عروسیش کروات بزنه، برقصه. خیلی عجیبه .هضمش سخته برای من...
  • مرضيهممنون ميشم راهنمايى كنيد من چجورى ميتونم ب نويسنده پيام بدم اگر منظورتون شماره ب...
  • BITAچقدر پراحساس بود این رمان وصف هاش به قدری جذاب بود که خیلی راحت میشد با شخصیت ها...
  • حسینمن این رمان رو بیست سال پیش هم خوندم و باهاش هم خندیدم و هم گریه کردم، بعد بیست...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.