نام رمان: عیش و نوش
نویسنده:کلثوم حسینی
ژانر: عاشقانه تعداد صفحات :۴۰۲
دانلود رمان عاشقانه عیش و نوش از کلثوم حسینی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه رمان:
عسل در دوران جوانی با اروندکیان پسر تاجر معروف تهران بدون هیچ علاقه ای ازدواج می کند، بعداز مشکلاتی در راه زندگی متاهلی با روانشناس مشهور وجذابی به اسم مهرداد آشنا و برخورد می کند. ناخواسته عاشق او می شود و تمنای او را در دل می پروراند… عشقی خاص دل هر دو نبض می زند و پایانی خوش… مهرداد وعسل چه مشکلاتی در سر راه عشق خود متحمل می شوند و اروند همسر سرمایه دار عسل چگونه برخوردی می کند؟
کتابم همراه با حرص گوشه از رخت خوابم پرت کرده و موهایم را چنگ زدم و: آخ. مامان چرا من؟ دورم را از نظر گذارندم و همچنان افزودم: من درس دارم، کلی هم کار… آخه به کی بگم من کار دارم؟ مادرم زیرچشمی نگاهم کرد و با اخم رویش را برگرداند و از درگاه در کنار رفت: من نمی دونم عسل، بابات گفته آقای کیان به همراه خوانوادش واسه تعطیلات عید اینجا می آن. منم کمر و زانوم درد می کنه وگرنه خودم می رفتم واسه تمیزکاری اونجا. ناخواسته اخم هایم درهم شد و پوفی کشیده از جایم برخاستم و درحینی که قدم هایم شتاب می دادم نطقم را بازکردم: بدون اگه امتحانم رو خراب کنم واسه خودم بده! ، باشه می رم ولی یه ساله دارم تلاش می کنم واسه کنکور که حداقل بتونم توی رشته مورد علاقم قبول شم. مادرم پوفی کشید و سرش را همزمان که به سمت آشپزخانه کوچکمان باطرح ساده کابینت های سفیدفلزی به همراه آبچکان قدیمی می رفت جوابم سرتاپا ایستاده داد: بازم توکار خودت و می کنی؟ ، عسل، خودت مدردت چیه تو دختر؟
لبم هایم با حرص از داخل لپم گزیدم : د دردم اینه که شماها درکم نمی کنین؟ بابا من دوست دارم مهندس کشاورزی بشم، کجاش بده؟ همچنان که قدری برنج را در داخل تشت خیس می کرد، شانه ای بالا انداخت. پوفی کشیده به آشپزخانه تمیز خانه نقلی مان خیره گشتم. یک یخچال ساده سفیدو اجاق گاز طرح فرسفید که کنار پنجره حیاط پشت راه دارد. سیب زمینی و پیازهای تازه که امروز خریده است راهم دیدم و زیرلب غریدم : فقط دختر بزرگش و داخل آدم حساب می کنه! _ عسل!؟ لب هایم جمع شد و با ترش رویی چندتکیه پارچه وسلطل و دستکش را برداشته و از هال عبور کردم و بادیدن جارو برقی اخمم به شدت پیوند خورد و غرولند وارد حیاط شدم و نفس عمیقی کشیدم.
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
در یک کلمه، فوق العاده بود😍👌
نویسنده جان،کلثومعزیز چرا رمانت خلاصه نداره و سریع رفته سر اصل مطلب و رمان اسم رمانت خوبه اما یکم رمانت ایراد داره ک امیدوارم برطرف بشه.
رمان خوب و قشنگی بود فقط نه خلاصه داشت نه مقدمه