خسته و آرام به سمت گرامافون قدیمی رفت و صفحه را عوض کرد. صدای گوشنواز استاد شجریان درون اتاق پیچید. پشت میزش نشست و به منظره ی برفی روبرویش خیره شد؛ اما بعد از مکث چند ثانیه ای کرکره را پایین داد. سعی کرد حواسش را به موسیقی سنتی و ماندگار بدهد تا مقداری از آن آرامش صدا را، به خودش منتقل کند.
دلش آرامش میخواست، آرامشی که ماندگار باشد؛ مانند صدای استاد شجریان که برای لحظه ای هم که شده از افکاری که ذهنش را مشغول کرده بود، بیرون بیاید. چشمانش را فرو بست. چند دقیقه ای نگذشته بود که صدای فردی از پشت سرش آمد و باعث شد به خودش بیاید. میدانست دیر یا زود به دیدنش می آید، بعد از یکسال!
– میبینم باز پیرمرد شدی زدی تو کار شجریان!
بدون ایجاد تغییر در حالتش گفت:
– چه اتفاقی افتاده که تو رو به اینجا کشونده؟
پسر خندید و بر روی میزِ کار نشست و گفت:
– اتفاق که زیاد افتاده، یک سال از دستم در رفتی و آخر پیدات کردم کجا بودی تا الان؟
کلافه بود، این روزهایش در سردرگمی به سر میبرد. میدانست آزاد بی دلیل به محل کارش نمی آید و حتماً چیزی پشت این آمدن است. صندلی را چرخاند و رو به آزاد با بی حوصلگی گفت:
– وقت شوخی کردن ندارم، اگه کار واجبی نداری برو بذار به کارهام برسم.
سلام خسته نباشید.
اسم رمان که یه حس خاصی رو ایجاد میکنه، یه جوری آدم حس میکنه بالاخره یه ناجی تو بدترین شرایطی ک رمانداره پیدا میشه و به بقیه کمک میکنه برای شروعی جدید، سیر رمان که بینظیییییر بود.
عالییییی بود، موفق باشی
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
رمانت مثل همیشه خیلی خیلی قشنگ و جذاب بود غزل عزیزم
سلام خسته نباشید.
اسم رمان که یه حس خاصی رو ایجاد میکنه، یه جوری آدم حس میکنه بالاخره یه ناجی تو بدترین شرایطی ک رمانداره پیدا میشه و به بقیه کمک میکنه برای شروعی جدید، سیر رمان که بینظیییییر بود.
عالییییی بود، موفق باشی
سلام غزل جان،رمان سرپناهی دیگر واقعا عالی هستش و من خیلی از رمان شما لذت بردم امیدوارم همیشه موفق باشید و رمان های اینچنین زیبا بنویسید برای ما🌺🌺
غزل جانم خسته نباشی
رمانت عالی بود و من خیلی ازش خوشم اومد همچی کامل بود و ایرادی وجود نداشت
قلمت مانا
رمانت خیلی قشنگ بود😍👐
از همه بیشتر شخصیت ونداد رو دوست داشتم(:
هم اسمش خاص بود هم اخلاقش:)
قلمت مانا بانو💙