دانلود رمان همسر اجباری از مه گل به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه: داستان دختری طرد شده که ناخواسته قربانی شده ی یک دسیسه شیطانیست و به یک باره از دنیایی به دنیای دیگر تبعید میشود دنیایی که هیچ سنخیتی با رویا های او ندارد. دنیایی که خلاصه میشود در یک مد، مردی مغرور و عاشق که در دلش جایی برای آنا ندارد و…
– آنا زود باش د لعنتی شیشو نیم شد. بسه کمتر بخور میترکی!
-چیه انگار از ارث بابات میخورم روانی ،میام دیگه. بعد دو ترم تو هنوز عین ترم اولیا رفتار میکنی.
پاشدم رفتم تو اتاق بانهایت سرعت آماده شدم…قبل از اینکه بخوام از خونه شم چنگ زد به کاسه ی پراز شکلات که رو اپن بود.
-د آنا مرگ بزنه تورو من راحت شم ایشاالله .
-اومدم اومدم.
خودم ماشین نداشتم بخاطر همین بادوستم که هم خونه ام بود میرفتم ،دخترخوب و دوست داشتنی که اسمش زهرا بود .تو راه کلی فحشم داد و تا رسیدم غر زد رفتم سر کلاس جمع همه جمع بود و میگفتن و میخندیدن.
-سلام چه خبره برو بچ چتونه؟!!
-هیچی آخر هفته تولد زیباست همه رو دعوت کرده الانم بچه ها داشتن زیبا رومسخره میکردن با این اداهاش!
زیبا:نخیر من اصلا ادا در نمیارم
زیبا تک دختر یه خونواده پول دارکه با همه امکانات داشت زندگی میکرد تموم صورتشم عملی بود.از نظر زیبایی
خوب بود اما به لطف ارایش و عمل.همیشه مهمونی میگرفت. همه رو دعوت میکرد کلاس ما بیست و هشت نفر بودیم ودر طول این یک سال باهم فوق العاده صمیمی. البته من زیاد با پسرا گرم نمیشدم چون با خدای خودم عهد کرده بودم دوست پسر و این چیزا نگیرم که خدا بهم یه شوهر چشم و دل پاک بده.
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
رمان خوبی بود از نظر من
من همیشه عاشق این رمان ها بودم و خیلی خوشحالم که میخوام رمانت رو بخونم. از خلاصش خوشماومد به اندازه و قشنگ بوده مرسی از قلم خوبت گلم.
رمان خفنی بود و کلیشه نداشت، اما اسم رمان همه چیز رو لو میداد بهتر بود عوض میکردی، در کل موفق باشی مه گل جان
اصلا رمان جذابی نبود و انگار یکی داشت تند تند کارهای روزانه اش رو می خوند