خلاصه :
جانا دختری که چرخ فلک او را ناگزیر میکند تا تن به عقد مردی از جنس ثروت دهد زندگی به کام او نمیچرخد تا اینکه لب به سیب ممنوعه ی شیطان میزند و همان جا دل و قلبش به تسخیر لبان ممنوعه ی شیطان زندگی اش در میآید.عشقی ممنوعه، عشقى آمیخته به پاکى و گناه، پر از فراز و نشیب و غیر قابل پیش بینی….
بخشی از دانلود رمان گناه میکنم تو را از شیدا زارعی
وقتی وارد خانه شدم غم عالم در دلم رخنه کرد. یک زندگی آرام و بی هیجان داشتم؛ البته همراه عشق آتشین سمیر! مثل روح وارد خانه شدم… کسی نبود دعا کردم سمیر هم خانه نباشد تا با خودم خلوت کنم حوصلهی گیر دادن هایش را نداشتم؛ اما از شانس بدم داخل اتاق خوابمان خوابیده بود.
دستی میان موهایش کشیدم او چه گناهی کرده بود که گیر من و مادر بدجنسش افتاده بود؟ شاید هم من بدجنس بودم … که قطعا هم بودم مادرش به خاطر پسرش از پول هایش گذشت و اجازه داد یک گدا با شاهزاده اش ازدواج کند. نگاهم را حوالهی صورتش کردم. چشمان کشیده و قهوه ای رنگ،
چانه مستطیلی شکل ابروهای پرپشت مردانه، صورتی کشیده ته ریش دوست داشتنیاش، لبهای ساده یا بهتر بگویم کمی قلوه ای شکل اما مردانه که کنارش یک لبخند بود و یک نگاه مهربان… در کل جذاب بود با شدت عطسه کردم و دماغم را بالا کشیدم خوابش سبک بود اما بیدار نشد! سرم را جلو بردم
و در گوشش آرام زمزمه کردم: سمیر بیدارشو برو رو تخت بخواب، کمرت خشک میشه پلکش لرزید و تکان سختی خورد. -سمير؟ آرام چشمانش را باز کرد و خیره و گیج نگاهم کرد. -بلند شو تا کمرت خشک نشده. دستش را کشیدم بی حال و خواب آلود از جایش بلند شد و نگاهی به سر تا پایم انداخت …ر
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.