ErrorException Message: Argument 2 passed to WP_Translation_Controller::load_file() must be of the type string, null given, called in /home/iiiair/public_html/wp-includes/l10n.php on line 838
https://98iiia.ir/wp-content/plugins/dmca-badge/libraries/sidecar/classes/دانلود رمان خطوط موازی با فرمت پی دی اف به صورت رایگان - دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان
دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

4.3/5 - (18 امتیاز)

دانلود رمان خطوط موازی با فرمت پی دی اف

دانلود رمان خطوط موازی با فرمت پی دی اف

نام رمان: خطوط موازی

نام نویسنده: F.M

ژانر: جنایی، تراژدی، اجتماعی، عاشقانه

تعداد صفحه: ۵۳۴

دانلود رمان اجتماعی عاشقانه به قلم F.m دانلود با لینک مستقیم

خلاصه:

جانان دختری پانزده ساله است که در اون سن و سالی
که داره کار میکنه و خرج مادر مریضش رو میده پدرش و
برادرش اونا رو ول کردن، سرنوشت با جانان ما بازیهای چه
غمگین عجیب چه زیبا و شادی رقم میزنه یک رمان جدید و
جالبه بخونید

پیشنهاد نودهشتیا:

دانلود رمان اجتماعی عاشقانه فونتریا به قلم ایراندخت

دانلود رمان اجتماعی عاشقانه استیصال به قلم نسترن اکبریان

بخشی از رمان جهت مطالعه و دانلود:

باز که تو پیدات شد!
لبخندی زد و گفت:
-چیه مشکلی داری؟
-آره واهلل دارم، کی حوصله آدمی مثل تو رو داره؟
-از خداتم باشه من با هرکسی اینطور رفتار نمیکنم، باید بری
نماز شکر بخونی!
-این شانس گند منه دیگه درسته؟

لبخندی زد و گفت:
-نمیدونم هر طور خودت حسابش میکنی بکن، حاال بیخیال
این حرفا بدو از این شیرینیهای خوشمزه که بدجور بهم
چشمک میزنند بزار که دلم خواست.
با اخمهای درهم گفتم:
-کدوما؟
دست میزاشترو شیشه ویترین و به عمد طوری انگشتش رو
گذاشته بود که من نفهمم کدوم.
با حرص لبم و گاز گرفتم و گفتم:
-آقای محترم کدوم از اینا رو میخوای، بگو برو بتمرگ بشین
کوفت کن!
بیچاره چشمای گرد شد و باز صورتش سرخ شد و سرش رو
انداخت پایین و ریز-ریز خندید خودمم حرصم گرفت، این چه
طرز صحبته آخه مامان اگر این طرز صحبتم رو میدید صد
درصد قاتلم میشد آخه مامان خیلی رو طرز صحبت حساسه
میگه چون وضعمون نداره و پایین شهریم دلیل بر این نمیشه که
نوع برخوردمونم بد یا زشت باشه برای همین لحنم خیلی براش
مهمه.
تا جون داشتم میدویدم تا زودتر به مغازه برسم، خدایا دیگه روم
نمیشه تو چهره عمو سرهنگ نگاه کنم از پیاده رو که میگذشتم
مردم با چشمای گرد نگام میکردن حقم داشتن این دویدن من
ممکنه هزار تا فکر با خودشون کنن خصلت این پایین شهریها
همینه دیگه چکارش میشه کرد.
بعد از ده دقیقه به مغازه شیرینیپزی که داخلش کار میکردم
رسیدم رفتم داخل که دیدم عمو سرهنگ مثل همیشه مهربون
نگام میکنه بغض کردم و قطرهای اشک از چشمام جاری شد عمو
سرهنگ با مهربونی گفت:
-دخترم کار زیاد موند.
میدونستم این رو میگه که بغض نکنم و شرمندگیم رو بیشتر از
این نشون ندم.
با بغض گفتم:

-عمو باید قرصای مامان رو میدادم بعد یک سریم به مدرسه
زدم که کی امتحانات شهریور ماه رو قرار بدم برای همین دیر
کردم.

 

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان ریحانه یه صورت pdf از زهرا سلیمانی
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: خطوط موازی
  • ژانر: جنایی، تراژدی، اجتماعی، عاشقانه
  • نویسنده: F.m
  • ویراستار: حانیا صدرا، eli.amanda
  • طراح کاور: Pegah11z
  • تعداد صفحات: 534
  • حجم: 5.5MB
  • منبع تایپ: نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=3398
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
  • زهرااین رمان یکی از بهترین رمان هایی بود خوندم هیچ جا شبیهش پیدا نمیشه...
  • راحلهسلام.فصل دوم کی اماده میشه؟داستان قشنگیه...
  • یارایکی به من بگه لینک دانلود کدوم گوریه؟...
  • آلمارمان جذابیه منتظرش بودم...
  • الیبهترین رمانی بود که خوندم لطفا سریعتر فصل دومشو بزارید...
  • رهاخیلی عالی...
  • مریماسم جلد دومش چیه؟...
  • lvdlعالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ترین رمانی بود که خ...
  • دلیبعد از اینهمه وقت رمان خوندن تازه فهمیدم قلم خوووب یعنی چی فک کنم سخت ترین کار پ...
  • ALBAهنوز نخوندم ولی به نظرم خوبه :)...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.