ErrorException Message: Argument 2 passed to WP_Translation_Controller::load_file() must be of the type string, null given, called in /home/iiiair/public_html/wp-includes/l10n.php on line 838
https://98iiia.ir/wp-content/plugins/dmca-badge/libraries/sidecar/classes/دانلود رمان زندگی دانشجویی من به صورت pdf از شقایق البوکرد - دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان
دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

4.5/5 - (73 امتیاز)
my-student-life-novel

دانلود رمان زندگی دانشجویی من

نام رمان: زندگی دانشجویی من
نام نویسنده: شقایق البوکرد
ژانر: ازدواج اجباری، طنز، کلکی
تعداد صفحه: ۱۴۰

دانلود رمان زندگی دانشجویی من از شقایق البوکرد به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
این رمان راجب به دختری شیرازیِ که به سختی  از پدرش اجازه می‌گیره و  برای ادامه تحصیل راهی تهران میشه؛ در این بین  مجبور به کار کردن میشه تا خرج تحصیلش رو بده و اتفاقاتی می‌افته که مجبور به ازدواج اجباری با یک آقای بسیار مغرور و خود خواه اما خوشگل  میشه، دختر قصه‌ی ما خیلی مهربونِ و البته خیلی شیطون و بازی گوش…

پیشنهاد ما:

دانلود رمان با من مشکل نداشته باش به صورت pdf از معصومه خدایی

بخشی از کتاب:
بی‌صدا نگاهش می‌کردم تا شرطش روو بگه،  آدم زورگویی بود؛ بلد بود تو چه شرایطی گیرم بندازِ خواسته‌هاش رو ازم طلب بکنه. دوباره یه نیشخند زد و گفت:
– نه- نه یه شرط کمِ،  برای این‌کار طاقت‌فرسا، (نمایشی  عرق پیشونیش  رو پاک کرد) سه‌تا شرط دارم.
منم  فوری گفتم:
–  باشه قبولِ.
ترسیدم تعداد شرط ها رو زیاد بکنه. پشتم وایساد.
– شرط اول: فقط هیراد صدام میکنی از شمس گفتن‌هات متنفرم! نظرت چیه؟
گفتم:
– باشه.
همون‌طور که با گره ور می‌رفت:
– نشد دیگه، بگو هیراد چشم تا بشنوم!
از خجالت می‌خواستم ذوب بشم، واقعاً برام سخت بود، هیراد با یه غریبه برام فرق نداشت و من نمی‌‌تونستم راحت اِسمش رو خطاب کنم. منکر این نمیشم قلبم با یه ریتم دیگه براش می‌تپید ولی هرچی باشه هنوز فاصله‌های زیادی بین‌مونِ و مهم‌تر از همه یک سد محکم به اسم  ازدواج مدت‌دار.  به هر جون کندنی بود گفتم:
– چشم، هیراد!
تشخیص صدای خنده‌اش سخت نبود، هرچند در تلاش بود من متوجه نشم. گره رو بازکرد، گفت:
– آ باریکلا، شرط دو اینِ؛ رک بگم حق این رو نداری اتاقت رو ازم جدا کنی.
وای! نه اصلاً نمی‌‌تونستم،  من اصلاً نمی‌‌تونستم این‌جوری باهاش کنار بیام. خیلی عصبی بودم، چنان سرخ شده بودم که با لبو فرق نمی‌کردم.
گره‌ها رو یکی- یکی باز کرد، و گفت:
برای شرط سوم باید بیشتر فکر کنم؛ بعداً شرط سومم رو میگم.
بعد صورتم رو سمت خودش چرخوند.
– ببینم شرط دوم رو قبول کردی یا نه؟
آروم گفتم:
– آره!
صورتم رو ول کرد و اخم‌هاش رو کشید تو هم، کمرم رو اَسیر کرد، تو گوشم  گفت:
– هرکی جای تو بود الان هرکاری از دستش برمی‌اومد تا من رو اسیر خودش بکنه، نمیخوای برامناز بیای تا بلکه نیم نگاهی بهت کنم؟
با آرنجم هلش دادم عقب و گفتم:
– اما من هیچ علاقه‌ای ندارم کسی رو که بهم هیچ حسی نداره زورکی مال خودم بکنم، درضمن من  عزت نفس دارم، دختری نیستم که دنبال پسرها موس- موس  کنم. تو فقط یه اسمی تو شناسنامه‌ام و الا غیر چرا باید بهت دل ببندم؟ تو یه فرد زمان‌داری تو زندگیم همین رو بس، همون بهتر کلاً نگاهم هم نکنی آخه نگاهت جز بدبختی چیزی برای من نداره. حواست به چشم‌هات باشه حوالیِ حریم من نگرده! چون  آتیش تنفرم رو شعله‌ورتر میکنه.
دوباره محکم من رو سمت خودش کشید.
– یه گره دیگه مونده، صبر کن بازش کنم! هی دختر تو با خودت چی فکر میکنی؟ نه که من چشم انتظار توجه  توأم تا برات جون بدم، تو رو من خریدم؛ با پول عمل بابات و اون خونه که به اسمت زدم هرکاری دلم میخواد میتونم باهات بکنم تو زنمی، وظایفت رو که یادت نرفته؟ درضمن همچین مالی نیستی که بخوای جذبم کنی.
حالم از تحقیرهاش به هم می‌خورد. چقدر زورش زیاد بود! من رو به سینه پهنش چسبونده بود، حتی  نمی‌‌تونستم یک اینچ جابه‌جا بشم . نمیدونم چطور گره آخر رو باز کرد و تموم شد.  یکم خودم رو ازش فاصله دادم،   خواستم سمت حمام قدم بردارم؛ سریع بلند شد و نشوندم روی صندلی میز توالت.
– امروز خیلی مهربون شدم، دلم میخواد گیره‌هات هم باز کنم.
مطیع نشستم…

این مطلب از دست ندهید!
دانلود رمان عیش و نوش به صورتpdf از کلثوم حسینی
  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب: زندگی دانشجویی من
  • ژانر: ازدواج اجباری، طنز، کلکی
  • نویسنده: شقایق البوکرد
  • ویراستار: Mahshid
  • طراح کاور: جانان بانو
  • تعداد صفحات: 140
  • منبع تایپ: انجمن نودهشتیا
لینک های دانلود
  • برچسب ها:
https://98iiia.ir/?p=2853
لینک کوتاه مطلب:
نظرات این مطلب
  • پرنیا
    28 آگوست 2022 | 04:22

    احسنت به این قلم فوق العاده 😍

  • ALBA
    10 نوامبر 2023 | 20:04

    هنوز نخوندم ولی به نظرم خوبه 🙂

نام (الزامی)

ایمیل (الزامی)

وبسایت

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
  • زهرااین رمان یکی از بهترین رمان هایی بود خوندم هیچ جا شبیهش پیدا نمیشه...
  • راحلهسلام.فصل دوم کی اماده میشه؟داستان قشنگیه...
  • یارایکی به من بگه لینک دانلود کدوم گوریه؟...
  • آلمارمان جذابیه منتظرش بودم...
  • الیبهترین رمانی بود که خوندم لطفا سریعتر فصل دومشو بزارید...
  • رهاخیلی عالی...
  • مریماسم جلد دومش چیه؟...
  • lvdlعالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ترین رمانی بود که خ...
  • دلیبعد از اینهمه وقت رمان خوندن تازه فهمیدم قلم خوووب یعنی چی فک کنم سخت ترین کار پ...
  • ALBAهنوز نخوندم ولی به نظرم خوبه :)...
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.