آنالی کنیــز خــان! توسط آتاش خان خریده میشه و وقتی وارد عمارتش میشه، اتفاق های مهیجی می افته…
بخشی از دانلود رمان تتو کنیر خان:
برجستگی شکمم رو نگاه میکنه….کلاغها خبر رسوندن ویار منروکردی!غلط به عرضت رسوندن… برو کنار….امشب می خوام کامل در خدمت پرنسس و ملکهام باشم. برو بیرون حالم ازت تو این بچه ای که جفت پا چسبیده به این زندگی بهم میخوره. هیس….میشنوه.نگو بچه بد وقتی حلالترین داشته منه. به زور قبلت گرفتن از یه دختر بچه شده حلال؟!
کلاه شرعی گذاشتن روی عمل قبیحت دلت رو آروم میکنه ؟گوش های تو نالههام رو فراموش میکنه؟ تا آخر عمرم میگم … از این بچه که منو به تو گره زده متنفرم. پشت دستش محکم با لبهام برخورد میکنه و… مشکوک نگاهم کرد و تای ابروش رو بالا داد. آرزوت چیه دختر جون؟ لبخند غمگینی زدم. هنوز بهش اعتماد نداشتم و نمیتونستم براش چیزی رو توضیح بدم.
چیزی نیست. من فقط نمیخوام کنیز خان باشم، همین. همین که خواست جوابم رو بده، میز فلزیای همراه پسری که لباس سرتاسر سفید پوشیده بود کنارم کشیده شد. روی میز پارچ های حاوی شیر و آب میوه بود. تخم مرغ آبپز و نیمرو، املت و نون. پنیر و مربا و کره. یک لیوان چای و قوری سفید رنگ سنتی. با دیدن این همه غذا برای صبحانه، چشمهام دو تا شد و دهنم باز موند.
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد! طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.