دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان

قالب و افزونه وردپرس

دانلود رمان علاج برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان علاج برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان علاج برای کامپیوتر و اندروید

رمان آنلاین
خلاصه: چیزهای ساده رو دوست داشتم. مثل یک خونه‌ی پر از پنجره، حتی اگر اونقدر که باید، شیک و مدرن نباشه. نمی‌دونم تو رو چطور دوست داشتم! تو اصلا ساده و پنجره‌دار نبودی. حتی اذیت میشم با این مدل دوست داشتن ولی می‌دونم که در نهایت… .

دانلود رمان ژوان برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان ژوان برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان ژوان برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان عاشقانه pdf
خلاصه: اهورا زند مردی که یک سال از فوت همسرش گذشته اما همچنان در انزوا زندگی می‌کنه و ژوان خسروی که برای درخواست جراحی پدرش، پا به خونه‌ی این مرد عجیب می‌گذاره. وقتی درخواست کمک به پدر مریضش با پاسخ منفی اهورا مواجه میشه، بهش توهین می‌کنه که باعث میشه اهورا عصبانی بشه و… !

دانلود رمان هاتکاشی برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان هاتکاشی برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان هاتکاشی برای کامپیوتر و اندروید

رمان
خلاصه: پای هیرو به دادگاه باز می‌شود و قاضی حرف‌هایی می‌زند که از هیچ‌یک سر درنمی‌آورد! او همسر کسی‌ست؟! بچه‌ای دارد؟ اینجا چه خبر است؟ آنها چه می‌گویند؟ آن مدارک در دست قاضی از کجا آمده است؟ این اتفاق، برگ جدیدی در زندگی هیرو ورق می‌زند و باعث می‌شود که…!

دانلود رمان شاه نشین عمارت دلگشا برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان شاه نشین عمارت دلگشا برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان شاه نشین عمارت دلگشا برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان غمگین
خلاصه: دلنشین، دختری که با آمال و آرزوهای رنگارنگ وارد خانه‌ی مرد رویاهایش می‌شود. اما آن مرد رنگ سیاهی‌ست در رویاهای دخترک. چنان زجری به او می‌دهد که خیالاتش را از یاد برده و تنها به‌دنبال یک زندگی آرام و بی‌تنش است. اما چرا؟! خودش که می‌گوید انتقام! انتقام از چه؟! باید خواند!

دانلود رمان خون برای نفس برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان خون برای نفس برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان خون برای نفس برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان ترسناک
خلاصه: دلربا عاشق فردی که انسانیتش با خوی حیوانی و درنده آمیخته شده می‌شود. خون آشامی که به عنوان جفت برای او انتخاب شده، فردی است که سال‌های سال است که انسان بودن و انسانیت را از یاد برده و تنها موضوع در زندگی او خون است.

دانلود رمان زهار برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان زهار برای کامپیوتر و اندروید

دانلود رمان زهار برای کامپیوتر و اندروید

رمان عاشقانه
خلاصه: سردار مردی سی و یک ساله ست که برای یه کینه ی قدیمی به خانواده کامیاب نزدیک شده. آهو که عضو این خانواده‌ست. دختر نوزده ساله ای که با معصومیت و قلب مهربونش قربانی کینه ی سردار میشه. سرداری که با دوست جذابش برای دخترک قصه ی ما تله گذاشتن، یه تله‌ی بزرگ برای نوه‌ی حسین علی خان کامیاب که روی ناموسش قسم می‌خوره. بریم ببینیم سردار بیرحم ما دلش میاد با آبروی آهوی دلبرمون اینجوری بازی کنه یا اینکه…؟

دانلود رمان عصیان فراموشی نودهشتیا

دانلود رمان عصیان فراموشی نودهشتیا

دانلود رمان عصیان فراموشی نودهشتیا

رمان عاشقانه
خلاصه: ترگل در گیر و دار فراموشی ذهنیش، با مشکلات ناخوشایندی مواجه میشه که نمی‌تونه ازشون سر در بیاره، ولی همه‌ی این بدبختی‌ها برمی‌گرده به اشتباهات خودش و تاوانی که ناخواسته، باهاش دست و پنجه نرم می‌کنه؛ اما بین همه‌ی این روزهای سخت، یه حامی مهربون و دوست داشتنی به نام علی، مثل کوه پشتشه و با همه‌ی غم و غصه‌هاش می‌جنگه تا دخترمون بتونه حافظه‌اش رو به‌دست بیاره. این علی آقا تا کِی می‌تونه با این روزها بجنگه؟ می‌تونه این اشتباهات مجهول رو بعد از برملا شدن بپذیره و باز هم پای دخترمون بمونه؟ اینجاست که فراموشی، عصیان به‌پا می‌کنه و همه چیز رو به‌هم می‌زنه…

دانلود رمان عاشق یک روانی

دانلود رمان عاشق یک روانی

ژانر: عاشقانه

تعداد صفحات: ۴۵۹

بخشی از رمان:

ایشی گفت که زیر لب بهش گفتم انقدر نگو ایش یدفعه دیدی شد جیش اون موقع من حال ندارم بدمت
دسته تپل ببرتت جیش
دیوونه شدم وای زده به سرم دارم چرت میکردم
یدونه محکم کوبیدم به سرم
خونه ی خاله بزرگم یه خونه ویالیی با حیاط بزرگ بود
وضعشون متوسط بود
توی حیاطش االچیق گزاشته بودند
منو تپل و اروشا روی االچیقا نشسته بودیم
نگین تازه اومد پیشمون که دید محلش نزاشتیم رفت
واال دختره از دماغه فیل افتاده
وای یعنی اینا تاصبح میخوان بیدار بمونن
محرم بود

دانلود رمان سرنوشت من برای اندروید

دانلود رمان سرنوشت من برای اندروید

دانلود رمان سرنوشت من برای اندروید

این از روی علاقست . چه خوب که براشون مهم بودم . عمو هم منا به آغوش گرفت .چشم هام دوباره پراز اشک شده بود . بعداز احوالپرسی با بچه های عمو و عمه ، دوباره سرجای قبلیم نشستم. پسر چندماهه میترا توی بغلش بود . فرزند چه واژه قشنگی . چیزی که هیچ وقت حسش نکردم .حالت تهوع بهم دست داده بود و… .

<> DMCA.com Protection Status
درباره سایت
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.