دست من هم افتاد و شکست.
مامان و زن عمو هر دو وارد آشپز خونه شدن، زن عمو اومد جلو و گفت:
_ بچه ها بیاین برین بیرون تا ظروف من رو از بین نبردین، فقط زود باشین!
گفتم:
_ نه ما می شوریم دیگه شما زحمت نکشین.
مامان چشم غره ای به ما دوتا رفت و گفت:
_ بیاین بیرون تا مارو بدبخت نکردین.
آتاناز آروم در گوش من گفت:
_بیا بریم تا با مشت لگد مارو بیرون نکردن!
با حرف آتا خندیدم واز آشپز خونه بیرون رفتیم.
آرتان و آرش تا من و آتا رو دیدن، زدن زیر خنده که آرش گفت:
_ شما که امروز نمی تونین چهار تیکه ظرف بشورین، فردا چطوری می خواین
خونه داری کنین؟!
آتا به سمت اون دوتا حمله کرد ولی من از پشت، کاله بولیزش رو گرفتم و
نذاشتم بره، هرچه قدرهم تقال کرد ولش نکردم.
کشوندمش طرف مبل و دوتایی روی مبل نشستیم، آتا سرش رو کرد داخل گوشیش و من هم عالف به در و دیوار نگاه
کردم.
آتاناز
آخر شب بود و عمو این ها داشتن میرفتن، رونا با اصرار های من شب رو خونه ما موند تا فردا باهم بریم اداره.
بعد از خوردن آب، به سمت اتاقم رفتم که دیدم رونا توی کمد من دنبال لباس
میگرده. بیخیال روی تخت پریدم، رونا هم کنارم دراز کشید.
رونا چشم هاش رو بست و بعد از چند دقیقه به خواب فرو رفت.
گوشیم رو باز کردم و وارد تلگرام شدم
چشمم به گروه مون خورد، از اسمش
خندم گرفت. “دیوونه های روانی”
چه قدر سر این اسم خندیدیم، دیوونه های روانی مثل این میمونه که بگی:
“ساکت های آروم”
رمان خوبیه اما نویسندهی محترم لطفا در رمان های آتی از برداشت صحنه های تکراری از سایر رمان ها خود داری کنید چون جذابیت رمان و قلم خودتون رو کم میکنه قلم شما توانا تر از برداشت صحنه از رمان های دیگر و دیالوگ از فیلم های سینمایی است!
سلام بر نویسنده توانمند رمان زیباییی بود به شخصه لذت بردم قلمتون قوی هست دور از اینکه شباهت هایی به یک فیلم داشتم اما در کل زیبا و دلنشین بود امیدوارم موفق باشیدد قلمتون مانا
نودهشتیا در سال 89 شروع به کار کرده نودهشتیا همیشه در تلاش بوده بهترین رمان هارو برای شما تقدیم کند برای حمایت از نودهشتیا تو گوگل با سرچ دانلود رمان وارد نودهشتیا شوید.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود pdf رمان | نودهشتیا مرجع بیش از 10000 رمان رایگان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.
حاجی توکه هرچی اسم توفصل اول سریال گاندو بوده ریختی این تو حتی اسم پرونده رم گذاشتی گاندو😂😂😂
قشنگ معلومه حسابی دنبالش میکردی😂😂😂
ای خدا چقد خندیدم😂😂😂
دمت گرم نویسنده عزیز خیلی خوب درسته کلا گاندو یک بود ولی عالی بود😂😂😂
رمان خوبیه اما نویسندهی محترم لطفا در رمان های آتی از برداشت صحنه های تکراری از سایر رمان ها خود داری کنید چون جذابیت رمان و قلم خودتون رو کم میکنه قلم شما توانا تر از برداشت صحنه از رمان های دیگر و دیالوگ از فیلم های سینمایی است!
رمان جذابیه👌 از اون دسته رمان ها هستش که حاضر نیستی ولش کنی و یه شبه تا تهش میری و تموم میکنی.
سلام بر نویسنده توانمند رمان زیباییی بود به شخصه لذت بردم قلمتون قوی هست دور از اینکه شباهت هایی به یک فیلم داشتم اما در کل زیبا و دلنشین بود امیدوارم موفق باشیدد قلمتون مانا
فاطی جان من از رمان های طنز خوشم میاد و خیلی خوش حالم که با رمان تو اشنا شدم، امیدوارم که قلم موفقی داشته باشی.
فاطی جان رمانت واقعا قشنگ بود و تونسته بودی رمانت رو به تصویر بکشی ولی بهتر میشد اگر کمتر از بقیه نکات رمانها یا سریال ها استفاده کنی.
خسته نباشی
رمان پلیس های شیطون پسرهای معروف رمان زیبایی بود اما اسمش کمی طولانی بود، میتونستی اسم دیگری انتخاب کنی اما رمان خیلی خوبی بود. خسته نباشی فاطمه جان
جذاب بوددد
موفق باشین💚👏🏻